ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مجاور هستم و با صاحب این خانه مأنوسم
و یک عمر است در صحن کریمه ، آستان بوسم
من از اهل قمم ، امّا نمی دانم چرا دائم
کنار این حرم حس می کنم از مردم طوسم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مجاور هستم و با صاحب این خانه مأنوسم
و یک عمر است در صحن کریمه ، آستان بوسم
من از اهل قمم ، امّا نمی دانم چرا دائم
کنار این حرم حس می کنم از مردم طوسم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر کسی دارد نگاه یک نفر را پشت سر
زودتر باید بیندازد سفر را پشت سر
جنگ جویان جهان شمشیر دارند و شما
صلح جویی چون که می بندی سپر را پشت سر
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در گنهکاری ز بس مشهور هستم
هر کجایی می روم مقهور هستم
طعنه ی مردم به من ، دردی ندارد
درد من این است از تو دور هستم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
رود از راز و نیاز تو حکایت می کرد
نور را عمق نگاه تو هدایت می کرد
ماه اگر ـ ذکر به لب ـ گِرد زمین می چرخید
صورت ماهِ تو را داشت زیارت می کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ملاک شیعگی ما ولایت هادی ست
تمام دلخوشی ما محبت هادی ست
میان جامعه ای در گذار ایامیم
که نور جامعه اش از روایت هادی ست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شروع عشق به نام خدا به نام شما
من آفریده شدم تا شوم غلام شما
هزار شکر نبوده هنوز روی سرم
به غیر سایه ی لطف علی الدوام شما
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین ! سرت سالم
غزال " اُم ولد " نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر - حضرت قائم -
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو
دلم عجیب می کند هوای تو ، هوای تو ...
و بعد از آن دو چشم من پر از خیال می شود
و چکه چکه می کند به راه آشنای تو