خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۳۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند

جگرت سوخت و این ؛ قلب رضا را سوزاند 

پشت این حجره ی در بسته چه گفتی تو مگر

که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست و دل باز از سر و رویش مشخص می شود

یک جواد از خلق و از خویش مشخص می شود

دائم الذکری که دائم از خدا دم می زند

از دل حساس و حق گویش مشخص می شود

مسافر کربلا
003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این ها به جای این که برایت دعا کنند

کف می زنند تا نفست را فدا کنند

هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند

تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هی دست می‌ رود به کمرها یکی یکی

وقتی که می‌ رسند خبرها یکی یکی 

خم گشته است قد پدرها دوتا دوتا

وقتی که می‌ رسند پسرها یکی یکی 

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر چند غرق مشکلیم اما به زودی

می آید آن حلال مشکل ها به زودی

پیداست پشت ابر غیبت روی خورشید

پس می شود روشن دو چشم ما به زودی

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد

دلبری هست به هر حال به پا برخیزد 

لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است

هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تشنه ی آب و عاطفه هستی

از نگاهت فرات می ریزد

از صدایِ گرفته ات پیداست

عطش از ناله هات می ریزد

 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرش اثر کرد و گرفت از تو توان را

طوری که حتی تار دیدی این و آن را

وقت زمین افتادنت احساس کردی

در باغ سرسبز تنت رنگ خزان را

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از آسمان شبت یک ستاره می خواهم

برای درد دلم راه چاره می خواهم

میان خمره ی چشمت شراب نوشیدم

از آن شراب نداری؟... دوباره می خواهم

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آقا سلام ! سوز و نوایی به ما بده

هر صبح و شام حال بکایی به ما بده

دل تنگ دیدن تو شدیم ایّها الغریب!

آغوش خویش وا کن و جایی به ما بده

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در طریقت زحمت بسیارها باید کشید

تا تقرب منت جام بلا باید کشید

یار ما بد نیست از ما یک ملاقاتی کند

گه کریمان را به بالین گدا باید کشید

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر چند که در شهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود... خریدار زیاد است

من در به درِ پنجره فولادم و دیریست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چند وقتیست دلم میل پریدن دارد

نبض ساکن شده ام شوق تپیدن دارد

روح رفته ز تنم باز به تن رجعت کرد  

شرح این معجزه هر بار شنیدن دارد

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را

به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را

روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود

زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عمری غبار حضرت معصومه ایم ما

تا در جوار حضرت معصومه ایم ما

هرچند بار حضرت معصومه ایم ما

در سایه سار حضرت معصومه ایم ما

اهل دیار حضرت معصومه ایم ما

 

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما