خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوّمین بار است در شهر نبی ، در سوخته

خانه ی امنی به دست یک ستمگر سوخته

کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست

کآستان صادق آل پیمبر سوخته 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم

در دین و علم این همه منصب نداشتیم

نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم

ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دارم هوای تربت شیخ الائمه

چشمم به دست رحمت شیخ الائمه

منت خدایی را که ما را خلق کرده

از خاک پای حضرت شیخ الائمه

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زخمی که هست بر جگر من جدید نیست

سوزانده جانم و به اجل هم امید نیست

آتش کشیده اند در خانه ی مرا

این کارها ز دشمن حیدر بعید نیست

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مباد آن که عبای تو یک کنار بیفتد

میان راه ، تن تو بی اختیار بیفتد

تورا خمیده خمیده میان کوچه کشیدند

که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آتشی باز فراهم شده و بر در خورد

دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد

بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را

پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شهپر جبریل در صحن و سرایت ریخته

کهکشان ها چون غباری در هوایت ریخته

ماه ، شمع روشن شب های عرش خاکی ات

بـوسه ی خورشید هم پایین پایت ریخته

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 هر کس دلش ز مهر و ولای تو عاری است

هر لحظه اش بدون تو بی بند و باری است

ما جار می زنیم که آقایمان تویی

شیخ الائمه ! نوکریت افتخاری است 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پیرمردی بین آتش از نوا افتاده است

رهبری تنها میان کوچه ها افتاده است

با رخی نیلی به یاد مادرش فریاد زد

ماجرای کوچه بهرم خوب جا افتاده است

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مردی غروب کرد وقتی افق شکست

خورشید دیگری جای پدر نشست

او یک امام بود هر چند بی قیام

او یک رسول بود جبریل شاهد است

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بیاموزند تا در مکتبت ، مردم صداقت را

به نام تو سند کردند شش دانگ ولایت را

تو را از شش جهت خواندند مولای ششم چون که

به دست خویشتن داری زمام کلّ خلقت را

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بگذارید از این خانه عبا بردارد

لااقل رحم نمایید عصا بردارد

بگذارید در این حلقه ی دود و آتش

طفل ترسیده از این معرکه را بردارد

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هوای عاشقی این روزها چه سنگین است

غروب جمعه ی بی تو چقدر غمگین است

طلوع جمعه سرم با امید تو بالاست

غروب جمعه سرم نا امید پایین است

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای امید نا امیدان سرای روزگار

ساحلی امن است آغوشت برای روزگار 

در میان آشنایان هم غریب افتاده ای 

نیستی و در نمی آید صدای روزگار

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در کنار تو وجودم به خدا نزدیک است

هرکه نزدیک خدا شد به شما نزدیک است

تو خودت حافظ من باش به یغما نروم

دام ابلیس به من در همه جا نزدیک است

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سلام می دهم از راه دور در شب جمعه

سلام بر حرم تو ؛ سلام بر شب جمعه

به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا 

سلام می دهمت با دو چشم تر ؛ شب جمعه

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر تشنه محال است که آبی نفرستند

از کوثرشان جام شرابی نفرستند

بین دو حرم هروله کردیم ... محال است

از چشمه ی زمزم مِی نابی نفرستند

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لطف حسین ما را تنها نمی‌ گذارد

گر خلق وا گذارد ، او وا نمی‌ گذارد

او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم

مولا به کام غرقاب ما را نمی‌ گذارد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 ای همیشه شهد یادت از عسل ها بیشتر

من به دنبال تو هستم در غزل ها بیشتر

هر چه می گویند با یک گل نمی آید بهار

من دلم می گیرد از ضرب المثل ها بیشتر

مسافر کربلا

041

جهت دریافت فایل های صوتی و متن اشعار به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بیمارها دارالشفا را می شناسند

اینجا تمام دردها را می شناسند

اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد

اینجا غریب و آشنا را می شناسند

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چیزی به جز نامت برای ما سند نیست

جز حرف عاشق هیچ چیزی مستند نیست

این خانه لو رفته ست در جمع گدایان

اینجا کسى که دست خالى می رود نیست

مسافر کربلا

021

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است 

این راه ، پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است

دنیای شهر من اگر چه گاه تاریک است

احساس من این است که خورشید نزدیک است

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو از سر تا قدم حُسن خدایی ، دوستت دارم

تو تنها آرزوی مصطفایی ، دوستت دارم

تو با سوز درون خود ، چراغ قبر زهرایی

تو از قلب علی مشکل گشایی ، دوستت دارم

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


فراق یار که ایّام آن شماره نداشت

به غیر حوصله و صبر ، راه چاره نداشت

به احترام تو پوشیدمش ، ولی هرگز

لباس صبر بر اندام من قواره نداشت

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو لب گشا و بگو جان ، ببین برای شما

هزار مثل منی می شود فدای شما

تمام خواب و خیالم همین شده یک روز

به روی خاک بیفتد سرم به پای شما

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عشق سالار شهیدان گهری نایاب است

ای خوشا تشنه ی عشقش که ز غم سیراب است

نی که از کرب و بلا سوی جنان باشد در

ز جنان سوی حسین و حرمش یک باب است

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آمدم ای شاه پناهم بده 

خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان 

 دور مران از در و راهم بده

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کاش می شد بیشتر از این تو را یاری کنند

مردم ایران برایت بیشتر کاری کنند

کاشکی در روضه ها می شد به جای اشک ها

چشمه هایی از طلا از چشم ها جاری کنند

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کس تو را نداشت لیاقت نداشته ست

هر کس نشد فدات ، سعادت نداشته ست

در چشم اهل معرفت از خار کمتر است

هر کس که رنگ و بوی ولایت نداشته ست

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما