ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل که با حال و هوای تو هوایی باشد
مقصد راه قرار است رهایی باشد
دوستت دارم و سلمان به همه ثابت کرد
عاشقت فرق ندارد که کجایی باشد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل که با حال و هوای تو هوایی باشد
مقصد راه قرار است رهایی باشد
دوستت دارم و سلمان به همه ثابت کرد
عاشقت فرق ندارد که کجایی باشد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باده های ناب معمولا به ساغر نیستد
چون که با هر ساغری شاناً برابر نیستد
بوی زهرا می دهد هرکس به روضه می رود
واقعا بیچاره آنان که معطر نیستند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مِهر کسی شبیه تو بر ما شدید نیست
بُرده ست نوکری که ز تو ناامید نیست
در فتح باب رحمت حق دست سائلان
غیر از محبت به کریمان کلید نیست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر
پریشان است احوال من از حالی پریشان تر
مزار جانشینان نبی را بی نشان کردند
و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دلم می شود مبتلایِ بقیع
هواییِّ حال و هوای بقیع
فقیرم فقیرم ، فقیرِ حسن
گدایم گدایم ، گدایِ بقیع
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خوش آن نسیم که مى آید از کنار بقیع
خوشا هواى روان بخش و مُشک بار بقیع
فرشتگان ز زمین مى برند سوى بهشت
براى غالیه ی حوریان غبار بقیع
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بال هایم هوس با تو پریدن دارد
بوسه از خاکِ قدم های تو چیدن دارد
دلربای دل عشاقی و تا روز جزا
ناز چشمان سیاه تو خریدن دارد