ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حال ما را گاه گاهی باده می ریزد به هم
گاه گاهی تربت سجاده می ریزد به هم
هر کجایی می رسم می گویم از آقایی اش
عالمی را عبد نوکر زاده می ریزد به هم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حال ما را گاه گاهی باده می ریزد به هم
گاه گاهی تربت سجاده می ریزد به هم
هر کجایی می رسم می گویم از آقایی اش
عالمی را عبد نوکر زاده می ریزد به هم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون
هرکسی دیوانه تر السابقون السابقون
می نویسم عشق و بی تردید می خوانم حسین
عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باز برون آمده ماه از نقاب
بس کن و بیهوده متاب آفتاب
زهره ی زهرا قمر آورده باز
از همه شوریده تر آورده باز
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در فضایی ملکوتی تر و روحانی تر
دفتر شعر من امشب شده نورانی تر
دل به دریا زدم این مرتبه ؛ طوفانی تر
آسمانی ترم این دفعه و بارانی تر
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
سر را قرار شد که به سامان بیاورند
بر جسم بی حیات زمین جان بیاورند
اعجاز زنده کردن مرده که سخت نیست
باید که گبر برده و سلمان بیاورند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ذکر خیر تو شد و فطرست اینجا آمد
نوکری گفت حسین ، حال دلم جا آمد
باز هم بوی خوش تربت اعلی آمد
رفت در دست تو این دست که بالا آمد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب ز دل میکده پیمانه رسیده
جبریل خبر کرده که دردانه رسیده
هر کس که به پشت در میخانه رسیده
از زیر لبش ناله ی مستانه رسیده :
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب
عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب
کوریِ هر چه حسود است به پیغمبر ما
آمده آیه ای از سوره ی کوثر امشب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نوری به نسل ساقی کوثر اضافه شد
ماهی به روی دامن مادر اضافه شد
مولودی آمد و نمک نان خلق شد
بر رزق سفره ها دو برابر اضافه شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خاموش ، بشنوید طنین نوای عشق
گویا ز بام عرش رسیده صدای عشق
در ازدحام نور کسی جلوه کرده که
سر داده جن و انس و ملائک به پای عشق
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست
ادب کنید که میلاد سید الشهداست
گرفته ختم رسل روی دست ، آینه ای
که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب شب تبسم و اشک پیمبر است
بی شبهه از هزار شب قدر بهتر است
جان محمّد است در آغوش مرتضی
یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم
تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم
عمّار یاسر ، اَصبغ و سلمان و مالکیم
حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای که در مقدم تو باد صبا گُل ریزد
پیک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد تو عالم اگر عطر آگین است
جبرئیل از در و از بام و هوا گُل ریزد