خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۵۰ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: حضرت رقیه سلام الله علیها» ثبت شده است

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تکامل دلِ زار من از کمال گذشت

سه سال طفل تو بودن هزار سال گذشت

محال بود که آن خارها مرا نکشند

ولی به شوق تو جان من از محال گذشت

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا

بس بود جمعیتم کز خویش می دانی مرا

شبنم صبحم ، خیالم ، خاطرم ، شوقم ، دلم

ارتباطی نیست هرگز با گران جانی مرا

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عمه جان ، پای من و حال شما دیدنی است

دل خون ،  پای برهنه ، چه سفر کردنی است ؟!

عمه جان ، موی من و روی شما سوخت ، ببین

کعب نی پیرهنم را به تنم دوخت ، ببین

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تاب و تبم ، ذکر لبم هر دم رقیه است

زیباترین نامِ در این عالم رقیه است

از فتنه های این زمانه در امانم

تا آن زمان که محور دینم رقیه است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نوید وصل پدر را به کاروان می داد

به ماه ، ماه سر نیزه را نشان می داد

رقیه تولیت آستان رأس شریف

به ماه ، اذن زیارت در آسمان می داد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حسّی از عشق فراتر متولّد شده است

نور در قالب اَختر متولد شده است

جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است

ماه بانوی مُطهّر متولّد شده است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد

نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد

ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان

در چهره ی تو حضرت زهرا از این به بعد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مثل خماری که شدیدا در پی باده ست

پای قلم دنبال مدحش راه افتادهست

شهر مدینه مملو از باران رحمت شد

همچون حسین انگار قلب آسمان شاد است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن که مرا به اشک غمش استحاله کرد

دل را به فیض خون جگر دشت لاله کرد

با سر سپرده هاش مرا هم پیاله کرد

بر آستان خویش سرم را حواله کرد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نه نان ، نه آب ، مرا دیدن پدر کافی ست

برای سوختن من همین شرر کافی ست

به جای زانوی بابا سرم به دیوار است

برای من غم دنیا همین قَدَر کافی ست

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زندگی گشته نفس گیر ، پدر

داغ تو کرده مرا پیر ، پدر

پیش تر چشم به راهت بودم

پس چرا آمده ای دیر ، پدر

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گویا به سر رسیده غم انتظارها

از راه آمده است نگارِ نگارها

بابا خوش آمدی ، قدمت روی چشم من

چشمی که خون شده ز غم روزگارها

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از وقار عمه جان خود حجاب آموخته

او مؤدب بودنش را از رباب آموخته

با دو دست بسته تا شامات را یکسر گرفت

رزم را از فاطمه از بوتراب آموخته

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با لب تشنه نگاهی پر تمنا می رود

ساحل چشمی به استقبال دریا می رود

با دعا چشم تری باشد یقیناً با شتاب

روی بال عرشیان تا عرش اعلا می رود

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به آشنا نگه آشنا نمی افتد ؟!

چرا به ما گذر هل اتی نمی افتد ؟!

قسم به سوره ی یس ، به فجر و اعطینا

که لحظه ای دلم از تو جدا نمی افتد

مسافر کربلا

002

جهت دریافت فایل های صوتی به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید


مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد

صدای هق هق و اشکم دوباره توأم شد

بهشت روی زمینم تو بودی و رفتی

از آن به بعد دگر زندگی جهنم شد

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خیزران و بوسه بر دندان و لب ها خوب نیست

ما عزاداریم ، این بزم و طرب ها خوب نیست

در مذاق من که عطر سیب را حس کرده ام

بوی تند و تیز این ماءالعنب ها خوب نیست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ماه رویم یک شبه گردید با شب آشنا

تار و پودم شد به وضع نامرتب آشنا

رانده از شهر و بیابانم در این وادی ، که شد

پای با خار و جگر با نیش عقرب آشنا

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دشمنان نقشه کشیدند و تفکر کردند

تا مرا در بدر و غرق تأثر کردند

کی گذارم که شود نقشه ی آنان عملی

گرچه بسیار در این باره تدبر کردند

مسافر کربلا

001

جهت دریافت فایل های صوتی به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از نگاهت یک گلستان رازقی حاصل شده

آیه ی دلدادگی در شأن تو نازل شده

موج ها از خنده ات گرم تلاطم می شوند

عشق تو انگیزه ی آرامش ساحل شده

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


داشت آن روز زمین قصه ای از سر می خواند

قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند

رخ مولود چنان با رخ مادر می خواند

که پدر زیر لبی سوره ی کوثر می خواند

مسافر کربلا

019

جهت دریافت کامل مراسم " شب  هجدهم صفر هیات ریحانه الحسین " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید


مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اول شعر که یا رب بشود خوب تر است

عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:

با توسل که مقرّب بشود خوب تر است

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره روضه ی با آب و تاب میگیرم

من از مراثی ام آخر جواب میگیرم 

سه روز کرده کفن چون تن تو را خورشید

عزا برای تو با آفتاب میگیرم 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قلبش شکسته بود و نگاهش به راه بود

پژمرده از ندیدن خورشید و ماه بود

با آنکه رنگ چادر او رفت در مسیر

از هر طرف اسیر هجوم نگاه بود

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما