ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ابر بارانی من گریه کمی کم تر کن
دختر عاطفه ام رحم به پیغمبر کن
به خدا پُر شده پیمانه ی من باور کن
نظری بر من و احوال من مضطر کن
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ابر بارانی من گریه کمی کم تر کن
دختر عاطفه ام رحم به پیغمبر کن
به خدا پُر شده پیمانه ی من باور کن
نظری بر من و احوال من مضطر کن
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر است
باور کنیم عمر جهان رو به آخر است
ملک خدای عزوجل خیمه ی عزاست
کی صاحب عزاست ؟ خداوند اکبر است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در حسینیه ی جبین روضه است
خط به خط گریه ، چین به چین روضه است
آسمان گریه کرده بالاخره
هر شبی را که در زمین روضه است