خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

87

دریافت فایل صوتی 


متن شعر در ادامه ی مطلب




ابرم و بارش بی پروایم

موجم و همسفر دریایم

مثل خورشید کویری خشکم

مثل مهتاب شب صحرایم

حس بی تابی یک سیمرغم

کوهم و رفتن پا بر جایم

حال پرواز پرستو دارم

بال پرواز کبوترهایم

بس که برده ست مرا دل به سفر

تاول افتاده به جان پایم

دل نگو خانه خرابی شبگرد

دل نگو همسفر تنهایم

آه ای پرده نشین صبری چند

دست بردار مکن رسوایم

تا به کی می بری و می کِشیم

تا کجا میروی و می آیم

گفت ققنوسم و آتش زادم

زائر شهر حسین آبادم

گفت روزی که قلم لب واکرد

و خدا خلقت خود برپا کرد

آفرینش فوران کرد و

زمین را نگین صدف دنیا کرد

آفریدند مرا اما خاک

خاک را عشق ولی معنا کرد

خاک بودم که به بادم دادند

باد شد همسفرم پروا کرد

باد من را به دل دشتی برد

و به آن خاک عجینم تا کرد

بوی سیبی همه جا پر شده بود

چشمی آن روز مرا پیدا کرد

قطره ای اشک از آن چشم چکید

قطره ای خاک مرا دریا کرد

شکر آن چشم که خاکم گل شد

و مرا ناب تر از دل ها کرد

کربلایی شدم از اول راه

هر که دارد هوسش بسم الله

شب بلند است اگر در کویش

گره ها وا شده از گیسویش

مثل موسی شدن اینجا سهل است

خیزد این معجزه هم از کویش

عرق چهره ی زائر دارد

نازها بر خُتن و آهویش

به گمانم که خود جبریل است

می شناسم من از آن هو هویش

چند وقتی ست مژه میبافد

نذر دارد که کند جارویش

فطرس سینه مان جان میداد

شد غبار حرمش دارویش

قبله را قبل سفر گم کردیم

شکر دیدیم خم ابرویش

عرض کردم که قضایش خوانم

هر نمازی که نخواندم سویش

هستی هست حسین هست حسین

بی دل و رند و خراب ، آلوده

مِی فروشیم وشراب آلوده

جنس آب و گلمان کرب وبلاست

شکر هستیم تراب آلوده

لحظه هایی که ندیدیم حرم

سال هاییست عذاب آلوده

خط پیشانی ما هست حسین

نیست این عشق کتاب آلوده

هر که با خاک تو تطهیر شود

نکند چهره به آب آلوده

مافقط از تو ، تو را می خواهیم

نکن این دل به ثواب آلوده

شوق رویای ضریحت دارم

چشم ما نِگَر شده خواب آلوده

شده ایم عین زیا رت نامه

ما که هستیم شراب آلوده

شکر ارباب که دل شد حرمش

ما حسینیه شدیم از قدمش

شعله شد بال و پرم می سوزم

سینه ی محتضرم می سوزم

کاش فطرس نفسی پیش شما

برساند خبرم می سوزم

آتشت در دلم آبم کرده

گرچه با چشم ترم می سوزم

می رسد ناله ات از دور هنوز

جرعه آبی جگرم می سوزد

آب گفتم جگر من هم سوخت

از غمت شعله ورم می سوزم

خواهرت چنگ به رویش می زد

از همه تشنه ترم می سوزم

مادری خاک به سر ریخت و گفت

مثل حلق پسرم می سوزم

خیمه ها شعله ور و می آید

دادی از بین حرم می سوزم

دختری می دود و می گوید

عمه جان موی سرم می سوزد



نظرات  (۰)

از نظرات خوب خود ما را بهره مند سازید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما