خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

31

دریافت فایل صوتی 


متن شعر در ادامه ی مطلب

دست برداشتم از جام و می و میکده ها 

داده ام دل به دعای سحر شب زده ها 

از گل اشک ملائک به جنان شد معلوم

چشم دارند به چشمان زمین ، آمده ها

پس بگویید به آن ها که گرفتارند

آمده نوبت دیوانگی هم رده ها

آمد از عرش در این بادیه ، لیلای حرم

بنویسید بیایند گدایان حرم

طعم انگور لبش ناب شده ، یک شده است

سائل میکده اش یک شبه ، سالک شده است

شب نشینان رواق دل او بسیارند

شب گیسوش ، شبستان ملائک شده است

کعبه با خال لبش کرده خودش را که قیاس

همه ی عرش نوشتند که مشرک شده است

چه شده حضرت جبریل مقلد شده باز

گل بریزید پیمبر متولد شده باز 

بنویسید که پاکار علمدار رسید 

دست پرورده ی قهار علمدار رسید

با همین تیغ دو ابرو که به صورت دارد

یل هم شان پیکار علمدار رسید 

نوه ی شیر خدا ، شیر خدا خواهد شد

پس بگویید علمدارِ علمدار رسید 

حرف سقا شده حرف از عطش دنیا بعد

بدهید از سرِ مستی بزنم می تا بعد

آفتاب از سحر چشم سیاهش زده سر

ذبح شد جان همه تا نخورد چشم نظر

کار زلفش فقط این است بپیچاند و بس

می شود بر سر دارش خود سر ، گردان تر

پلک چشم تر او وا شد و پا شد از خواب

همه گفتند که انگار به پا شد محشر

شکل گیسوش سیاهی سر شب را برد

مرحبا قد نکشیده دل زینب را برد 


دست من نیست جنون کردن آن پا یا این پا  

می کند هروله را در پی او تمرین ، پا

گر بیفتد به لبش باز دو چشم تر من

می دهم دست اگر که نکند تمکین ، پا

بگذارید به پایش بزنم بوسه شبی

مستجاب است شب و روز دعا ، پایین پا

به ضریحی که از آن بوی خدا می آید

بنویسند گدا پشت گدا ،  پایین پا

هر چه هم ناز کنی مطمئنم جا دارد

شب به شب هم که شده ماه تماشا دارد

نان خوری را که اضافه ست خودت می خواهی 

بس که چشم تو کرم جانب ماها دارد

نمک لقمه ی تو سفره ی ما را پر کرد

گرچه آن لقمه که خوردیم مربّا دارد

ما به درماندگی بیت علی مفتخریم

سیرمانی که نداریم بده تا ببریم

من که می سوزم از این درد ، نوازش بکنی

گریه کن تا که مرا روضه ی سرکش بکنی 

می شود آب نخواهی ، بروی برگردی 

می شود باز هم از من دو سه خواهش بکنی

نکند بار نداده بخوری بر تبری

یا که با تیغ فرود آمده سازش بکنی

از کویر لب تو بوسه گرفتم مردم

تا که رفتی همه دیدند زمین می خوردم 

نکند دست به زخم جگر من بزنی

نکند یک تنه بر لشکر دشمن بزنی

تکیه ات را بده بر شانه ی بابا ، نکند

وسط جنگ و جدل تکیه به آهن بزنی

این عبا ارث من پیر به تو ، پس پسرم

نکند بافته ای ، پارچه ای تن بزنی

گوش کن حرف مرا ، حرف بمان شد ، برگرد

می روی ، آه ، ولی وقت اذان شد برگرد 



نظرات  (۱)

سلام علیکم
خداخیرت بده
التماس دعا
یاعلی مدد
پاسخ:
سلام علیکم
یا علی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما