متن شعر در ادامه ی مطلب
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویى
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویى
به کسى جمال خود را ننموده اى و بینم
همه جا به هر زبانى ، بود از تو گفت و گویى
همه موسم تفرّج ، به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه ، بنشین کنار جویى
شکند اگر دل من ، به فداى چشم مستت!
سر خمّ مى سلامت ، شکند اگر سبویى