متن شعر در ادامه ی مطلب
خواستم پر بکشم بال و پرم سوخت عمو
از غریبی تو قلب پدرم سوخت عمو
از عطش دم نزنم از غم تو داد کشم
خواستم مثل تو باشم جگرم سوخت عمو
دستی از دست ندادم که به دست آوردم
لیک در دفع بلایت سپرم سوخت عمو
چون کشید از ستمش گیسوی پیشانی من
از هجوم غضبش موی سرم سوخت عمو
آنچنان کز غضبش موی سرم سوخت عمو