ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
این جمعه نیز سینه زنت گریه می کند
از غصه ی نیامدنت گریه می کند
دارد زمین کرب و بلا از فراق تو
در پیش جد بی کفنت گریه می کند
ناحیه ی مقدسه هم سالیان سال
با هر عبارت سخنت گریه می کند
آن شب به زیر قبه که دیدم یکی بلند
بر جد پاره پاره تنت گریه می کند-
-گفتم : حسین جان به گمانم که مادرت
دارد برای پیرهنت گریه می کند
بر روی خاک ماندنت ، اینجا ابواتراب
تا نیزه رفتنت حسنت گریه می کند
آقا اگر غلط نکنم بوریا هنوز
بر حالت کفن شدنت گریه می کند
آخر چه آمده به سرت که به حال تو
در قتلگاهِ خون ، بدنت گریه می کند