خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل حرم می شود سحر ؛ گاهی

که شود صحن دیده تر ؛ گاهی 

قطره ی آب در مرور زمان

می کند در حَجَر اثر ؛ گاهی 

دل من سخت تر ز سنگ که نیست

امتحان کن بر این جگر ؛ گاهی 

ای خریدار بر رضای خدا

جنس پس مانده را بخر ؛ گاهی 

یعنی آنقدر بی بها هستم

نیستم لایق نظر ؛ گاهی 

بین سجاده دیده بر راهم

نیمه شب می شود خبر ؛ گاهی 

بنده ای را که دست و پا گیراست

همرهت تا خدا ببر ؛ گاهی 

قتلگاهی به پا کنی با ناز

گر از اینجا کنی گذر ؛ گاهی 

پسری که کریم زاده بُوَد

می کند جلوه ی پدر ؛ گاهی

 

تاج اصحاب یا علی اکبر

یابن ارباب یا علی اکبر

 

تو مطهر شدی ز هر چه بدی

تا بگویی ز نسل لم یلدی 

صد و ده بار هو کشم ز جگر

که تو با کعبه زاده هم عددی 

همه دلگرمی ام محبت توست

یابن لیلا "علیک معتمدی" 

گر تو شاگرد مجتبی هستی

دست خالی نمی رود احدی 

ناز تو فاطمی تر از همه است

راه دل بردن از علی بلدی 

نوه ی ارشد دو دریایی

موجی از عشق گاه جزر و مدی 

جای مادر بزرگ تو خالی

زود پر زد به وادی ابدی 

تو ز هر پنج تن نشان داری

تو حدیث کسای مستندی

جز برای دل ابوفاضل

پرده از روی خویش پس نزدی 

تا خدا پرده از رخ تو کشید

چشم عباس مصطفی را دید 


تا که بابا تو را صدا می کرد

محشری در حرم به پا می کرد

 

با نگاهی به قد و بالایت

یاد پیغمبر خدا می کرد 

تو که هستی که پیر میخانه

با مناجات تو صفا می کرد 

ای دل آرام خوش صدای حجاز

مأذنه بر تو اقتدا می کرد 

آتش روی بام خانه ی تو

کوچه ها را پر از گدا می کرد 

هر کسی داشت نذر پیغمبر

به در خانه ات ادا می کرد 

بس که با غمزه راه می رفتی

پدرت پشت سر دعا می کرد 

دور از چشم شور مردم شهر

از رخ تو نقاب وا می کرد 

بوسه ای از لب تو هر دردِ

پدری پیر را دوا می کرد 

گوشه ای می نشست و با زینب

نظری سوی مجتبی می کرد 


بعد می گفت این پسر غوغاست

چقدر شکل مادرم زهراست

 

تو ز اجداد خود چه کم داری

نسبی پاک و محترم داری 

وارث آدم  و کلیم و مسیح

بهر احیای مرده دَم داری 

گشته شش گوشه این حرم یعنی

تو جدا گانه یک حرم داری 

که زیارات کامل و متقن

همچونان سایر امم داری 

تو ز پایین پا ولایت بر

کرسی و نون و والقلم داری 

ما به نام تو سینه زن شده ایم

حق شاهی بر عجم داری 

تو که باب الحوائجی بی شک

بس که آقایی و کرم داری 

یک قدم تو عقب تر از عباس

بر سر دوش خود علم داری 


شانه هایت ز بس مؤدب بود

دومین تکیه گاه زینب بود

 

خیز و شمشیر مرتضی بردار

بزن ای شیر بر دل کفار 

زره ی مصطفی بپوش علی

در رکاب عقاب پا بگذار 

نعره ای زن منم علی اکبر

نوه ی حق حیدر کرار 

همچو شیری بزن به قلب سپاه

تا بریزی به هم یمین و یسار 

ضجه ی کوفه را درآوردی

ای ابر مرد عرصه پیکار 

هر طرف تاب می دهی تیغت

کشته سازی ز کشته ی بسیار

تشنگی را بهانه فرمودی

رو نمودی به جانب دلدار

لب نهادی بر آن لبان خشک

گفتی آهسته این سخن با یار 

کی محاسن سپید در بندم

دست خود از محاسنت بردار

 

تا که دل کَنده از تو بابا شد

بال های شهادتت وا شد

 

ناگه از دشت یک صدا آمد

ناله ی "ای پدر بیا" آمد 

پدر آمد ولی چه آمدنی

چه کسی گفته روی پا آمد 

پیرمردی کنار نعش جوان

با سر زانو از قفا آمد 

روضه ات گشته شرح موت حسین

وسط هلهله نوا آمد 

آن چنان نعره زد "علی ولدی"

ناله اش بین که تا کجا آمد 

دست خود را گرفته روی سر

زینب از سوی خیمه ها آمد 

شد حسین زنده با دم زینب

پای معجر میان تا آمد 

با تن ریخته بگو چه کند

نوبت یاری عبا آمد 

شب جمعه است بس کن ای شاعر

چون که مادر به کربلا آمد

 

هر شب جمعه کربلا غوغاست

فاطمه روضه خوان کرب و بلاست




مسافر کربلا

نظرات  (۰)

از نظرات خوب خود ما را بهره مند سازید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما