ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زمان مدح تو شد ای ملیکه ی مکه
برای مدحت تو آیه ها به صف شده اند
غزل برای تو چون کم سروده ام حالا
برای شعر تو آرایه ها به صف شده اند
سرآمدی به همه بانوان قدیسه
که بعد فاطمه تو سرور زنان هستی
تو مادر همه ی خانواده ی زهرا
تو مادر علی و صاحب الزمان هستی
محبتت به رسول خدا مثل زدنی است
اویس ها شده اند از سبوی تو سرمست
میان سردی برخورد مردم مکه
به بودن تو پیمبر همیشه دلگرم است
تحمل غم تو شرح صدر می خواهد
که سال پرزدنت سال حزن و اندوه است
دوباره بر دل پیغمبرت تو مرهم باش
دل نبی خدا از غم تو مجروح است
" و أین مثل خدیجه " همیشه ذکر لبش
بدون بودن تو زحمتش نتیجه نداشت
نداشت فاطمه و زینب و حسین و حسن
اگر رسول خدا حضرت خدیجه نداشت
شبیه حضرت ختمی مآب معمولا
تو دست فاطمه را غرق بوسه می کردی
اجل اجازه نداد ، آرزو به دل ماندی
که کاش بودی و او را عروس می کردی
همیشه سر زده سر میزنی به فاطمه ات
خدا کند که نبینی شکستن او را
خدا کند که نبینی مقابل حسنین
نفس نفس زدن و چشم بستن او را
خدا کند که نبینی حسین بی کفنت
چگونه مادر جان داده را تکان بدهد
خدا کند که نبینی چگونه یک مادر
بخواند از غم گودال و بعد جان بدهد