ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عشق سالار شهیدان گهری نایاب است
ای خوشا تشنه ی عشقش که ز غم سیراب است
نی که از کرب و بلا سوی جنان باشد در
ز جنان سوی حسین و حرمش یک باب است
دانی این آب چرا موج زند بر ساحل
چون که از تشنگی اصغر او بی تاب است
دیده ی سر چو ببندی و به دل گر بینی
عکس لب های اباالفضل علی در آب است
شهد شیرین که به از آب حیات است اشک است
گر چه در ظاهر امر آب که نه شور آب است
قطره اشکی که مزین شده با نام حسین
بهتر از طاعت صد ساله ی در محراب است
به شب قبر که باشد سخن از تنهایی
قبر ما سینه زنان معتکف ارباب است