ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آن که در دفترم از عشق ، غزل ریخته است
باده در جام من از صبح ازل ریخته است
کام این شعر به شیرینی شکّر شده است
بس که از گوشه ی لب هاش عسل ریخته است
کعبه پیش قدمش خانه تکانی کرده ست ؟
چه قدر روی زمین لات و هُبَل ریخته است
کهکشان دور سرش جای گل لاله و یاس
زهره و مشتری و شمس و زُحل ریخته است
دست بر تیغ دو سر برده و می بینم باز
چه قَدَر کار سرِ پیکِ اَجل ریخته است
احتیاجی به اذان نیست ، مؤذّن خاموش
هر کجا هست علی ، خیرالعمل ریخته است
نجفش در نظر اهل دل " عشق آباد " است
پیش او آبروی " تاج محل" ریخته است
خیرِ محض است علی ، طالب خیرند همه
مِهر او در دل اقوام و ملل ریخته است