خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

حسین73

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای اذان پر از نماز حسین

جا نماز همیشه باز حسین

نام سبزت، اقامه ی زهرا

زندگی ات ادامه ی زهرا

مثل بیت الحرام، یا زینب!

واجب الاحترام، یا زینب!

ذکر ایّاک نستعینِ لبم

آیه های تو همنشین لبم

حضرت مریم قبیله ی ما

آیة اللهِ ما، عقیله ی ما

ما دو آئینه ی مقابل هم

جلوه های پر از تکامل هم

بال یکدیگریم، در همه جا

تا خدا می پریم، در همه جا

ای حیات دوباره ی  هستی

زینت گوشواره ی هستی

پر من بال من کبوتر من

سایه بان همیشه ی سرِ من

پیشتر از همه رجز خواندی

بیشتر زیر نیزه ها ماندی

تو ابوالفضل در برابرمی

تو حسین دوباره ی حرمی

عصمت الله، دختر زهرا

آن زمانی که آمدیم این جا

چشم هایت سپیده ی ما بود

پای تو روی دیده ی ما بود

از برایم تو خواهری کردی

خواهری نه که مادری کردی

به تو امّ الحسین باید گفت

محور عالمین باید گفت

آفتاب غروب خیمه ی من

ضلع گرم جنوب خیمه ی من

ای پریشانی به دنبالم

التماس کنار گودالم

ای فدای غرورِ دلخور تو

در نگاه فرار چادر تو

صبح فردای بعد عاشورا

ده نفر از قبیله هایِ زنا

روی شن ها تن مرا بستند

نعل تازه به اسب ها بستند

بدنم را به خاک تن کردند

مثل یک لایه پیرهن کردند

یک نفر فیض از حضورم برد

یک نفر نیز در تنورم برد

ای ورق پاره های تا خورده

زائر این زمین جا خورده

رنگ و روی شما پریده نبود

بال های شما بریده نبود

بعد یک انتظار برگشتی

سر ظهرِ قرار برگشتی

ماه رفتی و هاله آمده ای

یاس رفتی و لاله آمده ای

از چه داری به خویش می پیچی

نکند بی سه ساله آمده ای؟

ای غریب همیشه تنهایم

آفتاب نجیب صحرایم

پیش چشمان خیره ی مردم

صبح دلگیر روز یازدهم

دختران مرا کجا بردی؟

اختران مرا کجا بردی

ای مناجات خسته حرف بزن

ای نماز شکسته حرف بزن

با من از خارهای جاده بگو

از اسیریِ خانواده بگو

از کبودی و دست های عرب

از تماشای بی حیای عرب

راستی از سفر چه آوردی؟

غیر از این چند سر چه آوردی؟

آن پرت را بگو که پس دادند؟

معجرت را بگو که پس دادند؟

آن شبی که کنارتان بودم

میهمان بهارتان بودم

دخترم در خرابه ای که نخفت

درِ گوشم چه چیزها که نگفت

حال از این نگات می پرسم

از همین چشم هات می پرسم

ای وقار شکسته ی عباس

اقتدار شکسته ی عباس

سر بازار ازدحام چه بود؟

ماجرای کنیز و شام چه بود؟

نظرات  (۰)

از نظرات خوب خود ما را بهره مند سازید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما