دارد غریبی تو نفس گیر می شود | ایام فاطمیه 1388 | حاج محمود کریمی | به همراه متن نوحه | اختصاصی خیمه
متن نوحه در ادامه ی مطلب
دارد غریبی تو نفس گیر می شود
باید به پشت در بروم، دیر می شود
در باغ خرم من و تو، یا علی ببین
باد خزان چگونه سرازیر می شود
این دشمن حرامی و روبه صفت، چرا
اینجا برای شیر خدا، شیر می شود
در بین شعله، سوره ی تکویر خواندنی ست
این سوره پیش چشم تو تفسیر می شود
در پشت در، به راه تو این جنگم و ببین
این میخ ها، به سینه ی من، تیر می شود
این در شکست و دختر من هول کرده است
او را به حجره ای ببرش، پیر می شود
اجر رسالت پدرم را گرفته ام
با ضرب در، فاطمه تقدیم می شود
زین پس دگر نیاز به امَّن یجیب نیست
دارد دعای فاطمه درگیر می شود
ناد علیم رو خوندم میون آتیش
عشق تو رو نشوندم میون آتیش
وقتی به پات می سوختم در آتش دود
روشنی رو کشوندم میون آتیش
به پیش رویت خسته نشستم
ز پا فتادم شکست دستم
من کوثرم اما ز مینای تو مستم
در کل عالم من طرفدار تو هستم
یا امیرالمونین حیدر
هیچکی خبر نداره از حال زارم
برای زنده موندن امید ندارم
خجالتم ز روی تو مقدس تو
بیشتر از این نداشتم به پات بزارم
آتیش گرفتم تا تو بمونی
پیر تو گشتم توی جوونی
کردم حمایت از تو با پهلوی خونی
شاهد مثال فاطمه قد کمونی
یگانه حامی شیر خدایی
یار گرامی شیر خدایی
گواه پاکی شیر خدایی
تو زندگانی شیر خدایی
عشق و جوانی شیر خدایی
تو یار خسته ی شیر خدایی
سرو شکسته ی شیر خدایی
ترانه ی دل شیر خدایی
تمام حاصل شیر خدایی
تو زور بازوی شیر خدایی
تمام نیروی شیر خدایی
ای بهترین یار علی زهرا
زهرا علمدار علی زهرا
کاش بودم شعله تا شمع مزارت می شدم
چلچراغ زائر شب زنده دارت می شدم
کاش بودم پرچم حاشیه دار ماتمت
تا که زینت بخش بزم سوگوارت می شدم
کاش بودم حلقه حلقه همچو زنجیر عزا
در کف دل بی قرار بی قرارت می شدم
کاش بودم در شب شام غریبان تا که من
پاسدار خیمه ی بی پاسدارت می شدم