متن شعر در ادامه ی مطلب
شوق پرواز در هوای حسین
مادر عشق مبتلای حسین
گرچه گفتی کنیز زهرایی
مادری کرده ای برای حسین
گفتی ام البنین صدات کنند
گفتی ام البنین فدای حسین
پسرت را معرفی کردی
اوست نیروی دست های حسین
حاصل زندگی ات با مولا
شعر نابی است در رثای حسین
شعر نابی که چهار مصرع داشت
با مضامین کربلای حسین
هرچه را که بدست آوردی
همه را ریختی به پای حسین
نخل امید تو به خاک افتاد
خبرش را بشیر خواهد داد
خبری آمد و خبر پیچید
خبر کشتن قمر پیچید
در تمامی شهر قبل خبر
بوی صحرای شعله ور پیچید
علم افتاد و بین کرببلا
ضجه ی طفل خون جگر پیچید
سر عباس را به نیزه زدند
بین زنها همین خبر پیچید
چه سری روی نیزه بند نشد
نوک نیزه به موی سر پیچید
سرش افتاد چند باری تا
نیزه اش از سر گذر پیچید
نیزه دارش همین که راه افتاد
از روی نیزه باز ماه افتاد
پرده ی محملی کشیده شد و
ماه از پشت ابر دیده شد و
دید ام البنین چون زینب را
رنگ از صورتش پریده شد و
زینب آغاز روضه خواندن کرد
سخن از گریه بریده شد و
گفت مادر که جات خالی بود
زینبت جان به لب رسیده شد و
پسرت را همین که چشم زدند
چشمش از تیرها دریده شد و
دستهایش که از بدن افتاد
قد آقای تو خمیده شد و
خبر کشتن ابالفضلم
بین نامردمان شنیده شد و
در نبود یل بنی هاشم
شعله در خیمه ها کشیده شد و
معجر و گاهواره غارت شد
زیور دختران کشیده شد و
الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
شنیدم دست هایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چو طفلان این سخنها را شنیدن
همه از هم خجالت می کشیدند
ای مدینه یاد داری پیش از این
یک مدینه بود و یک ام البنین
در کنارم باغ و بستان داشتم
هفده سرو خرامان داشتم
یاد آن کانون احساسم بخیر
ای مدینه یاد عباسم بخیر
