شکرلله که همه شیعه ی اثنی عشریم | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | علیرضا خاکساری

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شکرلله که همه شیعه ی اثنی عشریم

به گدایی در خانه ی تو مفتخریم

تو ز آن طایفه ای که همه دلدار شدند

ما همان طایفه ی سینه زن در به دریم

شکست بال و پرش آسمان تکان می خورد | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | محسن حنیفی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شکست بال و پرش آسمان تکان می خورد

ز درد روی تنش ، رنگ ارغوان می خورد

میان بستر خود او ز درد می پیچید

گره به کار اهالی آسمان می خورد

تنها امام سامره تنها چه می کنی | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | علی اکبر لطیفیان

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

تنها امام سامره تنها چه می کنی ؟

در کاروان سرای گداها چه می کنی ؟

دارم برای رنگ تنت گریه می کنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه می کنم

چون یا کریمِ خسته و بی بال و پر شده | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | حبیب نیازی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

چون یا کریمِ خسته و بی بال و پر شده

در حجره ای که بسته درش محتضر شده

برگـشته رنگ و روش تنش تیر می کشد

وقتــی که زهــر بر بدنش کارگر شده

به روى خاک غربت سر نهادم یا رسول الله | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | محسن حافظی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

به روى خاک غربت سر نهادم یا رسول الله

ز دست دشمنان از پا فتادم یا رسول الله

ز آه آتشین و آب چشم و ناله جانسوز

بساط ظلم را بر باد دادم یا رسول الله

چشم هایت فرات دلتنگی | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | یوسف رحیمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

چشم هایت فرات دلتنگی

اشک هایت تلاطم غم هاست

حال و روز دل شکسته ی تو

از نگاه غریب تو پیداست

سینه‌ ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود | ایام فاطمیه | آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی)

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

سینه‌ ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود

کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود ؟

طور سینای تجلی مشعلی از نور شد

سینه ی سینای وحدت مشتعل از نار بود

من و حال و هوای فاطمیه | ایام فاطمیه | محمد حسین رحیمیان

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

من و حال و هوای فاطمیه

زنده هستم برای فاطمیه 

روز اول نوشت حضرت حق

نام من را گدای فاطمیه 

اصلا نفوذ خطبه ی من بی اثر شده است | ایام فاطمیه | مهدی علی قاسمی - محمد جواد شیرازی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

اصلا نفوذ خطبه ی من بی اثر شده است...

...یا این که گوش مردم این شهر کر شده است؟

دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم

بابا ببین که دختر تو خون جگر شده است

بگو ز جان بهارم خزان چه می خواهد | ایام فاطمیه | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بگو ز جان بهارم خزان چه می خواهد؟

فراق لعنتی از جانمان چه می خواهد؟

مگر که شوهرت از این جهان چه می خواهد؟

به غیر ماندنت ای نیمه جان چه می خواهد؟

اظهار درد دل به زبان آشنا نشد | ایام فاطمیه | حاج علی انسانی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

اظهار درد دل به زبان آشنا نشد

دل شد ز خون لبالب و این غنچه وا نشد

آن جا از آن زمان که جدا از تنم شده است

یک دم سر من از سر زانو جدا نشد

در وجودش خدا که دید تو را | مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها | حسین صیامی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

در وجودش خدا که دید تو را

خنده ای کرد و برگزید تو را

ذات حق بود و مصطفی و علی

یا علی گفت و آفرید تو را

در را شکستند | ایام فاطمیه | علیرضا خاکساری

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

در را شکستند

با کینه توزی قلب حیدر را شکستند

ای اهل عالم

آیینه ی روی پـیـمـبـر را شکستند

تا نفس در سینه دارم یاد زهرا می کنم | ایام فاطمیه | محمود مربوبی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

تا نفس در سینه دارم یاد زهرا می کنم

خویش را وقف دل ناشاد زهرا میکنم

صاحبش زهراست هر جا که حسینیه بود

پس دل خود را حسین آباد زهرا می کنم

درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند | ایام فاطمیه | محمدجواد شیرازی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند

روضه ی سخت مرا اهل سما می فهمند

نیست وصفی به جهان سخت تر از روضه ی من

سختی وصف غمم را شعرا می فهمند

در میزنی که وا بشود وا نمی شود | روز چهارم فاطمیه 1436 | حاج منصور ارضی | به همراه متن شعر

دریافت فایل صوتی

متن شعر در ادامه ی مطلب

گریه گره گشای تو هفتاد و پنج روز | ایام فاطمیه | محسن حنیفی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

گریه گره گشای تو هفتاد و پنج روز

رفتن شده بنای تو هفتاد و پنج روز

روح الامین برای تو روضه می آورد

این خانه شد حرای تو هفتاد و پنج روز

+ روی قبرم بنویسید که خواهر بودم | وفات حضرت معصومه سلام الله علیها | علی اکبر لطیفیان

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

روی قبرم بنویسید که خواهر بودم

سال ها منتظر روی برادر بودم

روی قبرم بنویسید جدایی سخت است

این همه راه بیایم ، تو نیایی سخت است

ابری شده است حال و هوای نگاهتان | شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها | یوسف رحیمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

ابری شده است حال و هوای نگاهتان

بغض غروب می چکد از هر پگاهتان

دلتنگیِ غمی چقدر موج می زند

در اشک های نیمه شبِ گاه گاهتان

غمی میان دل خسته ام شرر دارد | شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها | حسن لطفی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

غمی میان دل خسته ام شرر دارد

دل شکسته ام اینگونه همسفر دارد

کبوتری که نشسته به روی ایوانم

دوباره آمده و از رضا خبر دارد

آسمان است و خسوف قمرش معلوم است| شهادت حضرت امام رضا علیه السلام | محمد فردوسی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

آسمان است و خسوف قمرش معلوم است

غربت بی حد او از سفرش معلوم است

کوله بار سفر آخرتش را بسته

از مناجات و نماز سحرش معلوم است

از داغ زهر پیکرم آتش گرفته است | شهادت حضرت امام رضا علیه السلام | حسن لطفی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

از داغ زهر پیکرم آتش گرفته است

گویی تمام بسترم آتش گرفته است

تر می کند لبان مرا کودکم ولی

از تشنگی ، لب ترم آتش گرفته است

جنگ با زهر چون که تن به تن است | شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام | مهدی رحیمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

جنگ با زهر چون که تن به تن است

اثرش مستقیم بر بدن است

زهر در واقع اولین اثرش

روی هر فرد ، خشکی دهن است

نام و نشانی بر روی مرقد ندارد | شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام | علیرضا خاکساری

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

گنبد ندارد

نام و نشانی بر روی مرقد ندارد

ای گریه کن ها!

سنگ مزار و پرچم گنبد ندارد

رسم کریم هاست غم یار می خورند | شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

رسم کریم هاست غم یار می خورند

در عمر خویش غصه ی بسیار می خوردند 

راز نگفته دردلشان موج میزند

از دوست زهر و طعنه زاغیار می خورند 

امروز اربعین عزیز دو عالم است | اربعین حسینی | محمد فردوسی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

امروز اربعین عزیز دو عالم است

یا این که روز دوم ماه محرّم است ؟

یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است

یک قافله که قامت بانوی آن خم است

کاروان داشت می رسید از راه | اربعین حسینی | محمد بختیاری

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

کاروان داشت می رسید از راه ، دل زینب در التهاب افتاد

تا که چشمِ ستاره های کبود ، به سرِ قبرِ آفتاب افتاد

کاروانی که از هزاران دشت از سرِ شوق با سر آمده بود

به مرورِ غمِ خودش که رسید ، کم کم از مرکبِ شتاب افتاد

شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت | اربعین حسینی | مظاهر کثیری نژاد

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت

... و زنده ام به دو نذر و نیاز پشت سرت

یکی به نذر دوباره تو را بغل کردن

و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت

چون ببارد ابر، چشمِ اشکبار آرم به یاد | شب اول صفر المظفر 1393 | کربلایی حمید علیمی | به همراه متن شعر

 

دریافت فایل صوتی

متن شعر در ادامه ی مطلب

اول شعر که یا رب بشود خوب تر است | شعر مناجات - مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها | محمد جواد شیرازی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

اول شعر که یا رب بشود خوب تر است

عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:

با توسل که مقرّب بشود خوب تر است