خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدجواد شیرازی» ثبت شده است

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


" خواب یاران " " استخوانِ در گلو " یعنی همین

غافلیم و حاصل دوری از او یعنی همین

عمرمان طی شد به فکر آرزوهای بلند

سُکر جهل آرزو در آرزو یعنی همین

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هوای قلب حسینی ؛ دو چشم بارانی است

هوای میکده از نام دوست رحمانی است

گرفته شور محبت همه وجودم را

جدایی من و عشق حسین ویرانی است

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر هم نزن نماز مرا ، بی هوا نزن

حالا که می زنی ، جلوی آشنا نزن

سجاده و عبای مرا می کِشی ، بکش

اما لگد به تربت کرب و بلا نزن

مسافر کربلا

04

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کس برای توبه مصمم نمی شود

با صد هزار موعظه آدم نمی شود

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم

فردا همین مجال فراهم نمی شود

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در سینه مانده آهم ، خیلی دلم گرفته

خسته از اشتباهم ، خیلی دلم گرفته

بر نفس خود اسیرم ، از شرم سر به زیرم

از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


فکری برای وضع بد این گدا کنید

باشد قبول من بدم اما دعا کنید

هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود

قرآن به نیت من بیچاره وا کنید

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بدون عشق دلسردم ، کمی آقا نگاهم کن

سرا پا غصه و دردم ، کمی آقا نگاهم کن

درختی بی ثمر هستم ، برایت دردسر هستم

خزانم ... شاخه ای زردم ، کمی آقا نگاهم کن

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گناه ، پشت گناه و گناه ، پشت گناه

چه توبه ای ؟! که فقط هست آه ، پشت گناه

جوانی است زمان رسیدن به خدا

جوانی ام همه اش شد تباه ، پشت گناه

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند

ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند

من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم

آدم عاقل ولی اول تفکّر می کند

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گدای اهل بیت تا به آستانه می رسد

عطا و لطف هل اتی ز هر کرانه می رسد

چرا دو دست ما به سوی دشمنان دراز شد ؟!

مگر که رزق و روزی از سوی سما نمی رسد ؟

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هرچه بد تا می کنم با من مدارا می کنی

 از سر لطف و کرم با بی حیا تا می کنی

حاجتم را می دهی تا من تقاضا می کنم

دردهایم را خودت فوراً مداوا می‌کنی

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شب جمعه است هوایت نکنم می میرم

یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم

ناله و شِکوه حرام است بر عشّاق ولی 

از فراق تو شکایت نکنم می میرم

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غربت کشیده آشنایش فرق دارد

آهش ... صدایش ... گریه هایش فرق دارد

فهمیده هر کس ذره ای دوری چشیده

هجران زده حال و هوایش فرق دارد

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

بر دل نوشتم : " دوستت دارم ... " گذشتم

عشق است و عاشق هر چه دارد نذرِ عشق است

از مادرم ، دار و ندارم هم گذشتم

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد

قسمت نشد حاجی شود ، حق بی قرارش شد

یک روز بین شیرها الله اکبر گفت

شیر درنده محو او گشت و دچارش شد

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن که سائل از عطایایش تحیر می کند

غربت و غم سینه اش را روز و شب پر می کند

می رود مسجد به منبر سَبّ حیدر می کنند

بین کوچه می رسد با خود تفکر می کند

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از غم هجر کنم ترک جماعت گاهی

می زند بر دل من شور محبت گاهی

شب جمعه شد و یاد حرمت افتادم

می چشم از غم هجران تو تربت گاهی

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شده وقت علی گفتن ، سرِ دیوانه آوردم

لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم

اگر میزان علی باشد ، عمل هرگز ندارم من

فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا

قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا

می شود دل ، گیرِ این منزل اگر عاشق شود

با دو لقمه نانِ حضرت ، از تنور سامرا

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی مهری اش کاشانه را دلگیر کرده

غم را میان سینه ام تکثیر کرده

غربت میان شهر ، جای خود بماند

غربت در این خانه دلم را پیر کرده

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جام ها بی تاب از رزقِ شراب و باده اند

صحن ها بهر حضور سائلان آماده اند

با امید وصلِ این جنت تقلا می کنند

ذره هایی که میان راه ، بین جاده اند

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دارم هوای تربت شیخ الائمه

چشمم به دست رحمت شیخ الائمه

منت خدایی را که ما را خلق کرده

از خاک پای حضرت شیخ الائمه

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باید که از زمین و زمان دلبری کنی

نامت نهاده اند علی ، سروری کنی

پروانه ی دلم به تمنای شعله ات

بالش گشوده است که خاکستری کنی

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

با همین اشک سحر کار تکلم می شود

با وجود چشمه کِی حرف از تیمم می شود ؟

چشم های نیمه بازم را به لطف خود ببخش

اشکِ بیش از حد دلیل این تورم می شود

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قبل از سخن و هر عملی سینه دریده

حتی خود حق بهر علی سینه دریده

سر را نشکسته است ولی سینه دریده

امروز اگر ربّ جلی سینه دریده

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد

نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد

معصیت کردم ولی هر بار دستم را گرفت

اولش ستار شد ، بعدش خودش غفار شد

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کس که تاج مهر تو بر سر ندارد

از سجده ی گمراهیش سر بر ندارد

سرمایه ی عشق شما راه نجات است

 بیچاره هر کس عشق تو در سر ندارد

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی هوا درب خانه ات وا شد

عده ای نانجیب آمده اند

بین سجده ، بدون عمامه

پیِ تو ای غریب آمده اند

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در پادگان غربتش ماندم ، از غصه آزادی نمی خواهم

وقتی حریمش رنگ غم دارد ، من رنگ آبادی نمی خواهم

گرچه کبوتر در قفس دائم ، فکر و خیالش روز آزادی است

من جلد صحن سامرا هستم ، از بند ؛ آزادی نمی خواهم

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سنگ فیروزه ز نیشابور باشد بهتر است

با تو این ویرانِ دل ، معمور باشد بهتر است

حرفتان نور است و جایش در میان سینه است

هرچه این دل ، بیشتر پر نور باشد بهتر است

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما