خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

007

جهت دریافت کامل مراسم  به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 

مسافر کربلا

026

جهت دریافت کامل مراسم " ولادت حضرت زینب سلام الله علیها " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 

مسافر کربلا

011

جهت دریافت کامل مراسم " ولادت حضرت زینب سلام الله علیها " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 

مسافر کربلا

023

جهت دریافت کامل مراسم " ولادت حضرت زینب سلام الله علیها " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 


مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با درد آمدیم و به دنبال مرهمیم 

کیسه به دوش کوچه ی این نسل آدمیم 

ما را نوشته اند گدایان اهل بیت 

پس بی دلیل نیست که سلطان عالمیم 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در گیر و دار قافیه ماندن درست نیست

تنها غزل نوشتن و خواندن درست نیست

باید که عاشقانه بلا را به جان خرید

پای غم نگار نماندن درست نیست

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است

امشب که از نسیم حضوری لبالب است

شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است

شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است

احترام عشق هم از احترام زینب است

شهر بی میخانه و ساقی نباشد شهر عشق

نشئگان عشق را مستی ز جام زینب است

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن قدر عاشقیم که املا نمی شود

مستیِ ما که در قلمی جا نمی شود 

زلف مرا به پنجره های ضریح عشق

طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد

برای عرض ارادت ، خودی نشان می داد

ستاره های درخشان خوشه ی پروین

کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدا به هیبت یک زن فرود می آید

و نسل سینه زنان به وجود می آید

و زن اگر که تویی ما کداممان مردیم ؟

اگر تو اوج زنی ؛ زن شناس می گردیم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سرشار از ترانه ی یک رود جاری ام

امروز در نهایت امّیدواری ام

احساس می کنم که به دریا بدل شدم

احساس می کنم که بر این خاک جاری ام

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقتی که تو را عرش معظم آورد

یک فاطمه زهرای مجسم آورد

قنداق تو را که آسمان می بوسید

جبریل به گریه های نم نم آورد

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قلم به دست گرفتم که با خدا باشم

قلم به دست گرفتم که از شما باشم

قلم به دست گرفتم که از تو بنویسم

و با ثنای تو هم دوش انبیا باشم

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خوبان روزگار مسلمان زینبند

دیوانه ی حسین و پریشان زینبند

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

حتما کنیز و پیر غلامان زینبند

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه ی مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر

فاطمه بگرفته در آغوش خود زهرای دیگر

جلوه گر شد اختری تابنده در ماه جمادی

اختری تابنده نه ، مهر جهان آرای دیگر

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت

یاس حیدر به بَرَش غنچه زیبایی داشت

متولد شده بود آینه ی حجب و حیا

دختری که دم او هیبت مولایی داشت

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد

از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست

رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نماز عشق به پا می کنم به نام حسین

به نای سینه نوا می کنم به نام حسین

تو زینبی و همه قاصرند از وصفت

کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم 

از فرط شور باده ی طوفان گرفته ایم

در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم

امشب به دست زلف پریشان گرفته ایم

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقت نزول رحمت حق از سحاب شد

یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد

مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است

آن گونه که دل همه ی ما خراب شد

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد 

امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد 

امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد 

با خطّ نور ، بر همه خطّ امان دهد 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جز بر آن تیغ دو ابروی تو سر نفروشم

غرقه ی درد ، ولی زخم جگر نفروشم

زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست

نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 حال ما دنیا نشینان بی تو اصلاً خوب نیست

بی تو در دنیای ما جز فتنه و آشوب نیست

باغ های این حوالی را همه سرما زده

دور از خورشید هرگز حاصلی مرغوب نیست

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است

آنکه با آمدنش نـور هویـدا شدنی است

غم مخور ای دل سرگشته سحر نزدیک است

شب ظلمــانی این بادیه فردا شدنی است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از فراقت چشم هایم غرق باران می شود

عاشق هجران کشیده زود گریان می شود

درد غفلت یک طرف ، درد جدایی یک طرف

مشکلاتم یک به یک دارد فراوان می شود

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن که ما را بر صراط حق هدایت می کند

چهارده قرن است بر دل ها حکومت می کند

کیست او ؛ فرزند زهرا ؛ شاه عاشورائیان

یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


می رسد نان شب ما از نوای فاطمه

آمدیم اصلا در این دنیا برای فاطمه

 مدح او را باید از پیغمبر و حیدر شنید

ما کجا و گفتن از حال و هوای فاطمه

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما