^ مسیح می دمد از بوی عطر پیرهنش | مرثیه ی حضرت امام حسین علیه السلام | حاج غلامرضا سازگار

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

مسیح می دمد از بوی عطر پیرهنش

کلیم ریخته در کوه طور ، از دهنش

دلم شده پروانه به دور آن شمعی

که گشته وسعت ملک وجود انجمنش

^ در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | یوسف رحیمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین

در هر عزای دل‌ شکنی فَابکِ لِلحُسَین 

در خیمه‌ ی مراثی و اندوه اهل‌ بیت

قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین

میان روضه ی دلبر بلند گریه کنید | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | یدالله شهریاری

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

میان روضه ی دلبر بلند گریه کنید

همیشه تا دم آخر بلند گریه کنید

شبیه یک زن محزون که کودکش مرده

شبانه روز و مکرّر بلند گریه کنید

+ کنار کوه صفا هم دلش صفا نگرفت | مدح و مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | محمد قاسمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

کنار کوه صفا هم دلش صفا نگرفت

کسی که زیر لوای حسین جا نگرفت

اگر چه سنگدلی خوب نیست بد هم نیست 

که خاک با همه ی نرمی اش جلا نگرفت

لب تشنه ای در گوشه ی گودال بود | گودال قتلگاه | وحید قاسمی

ادامه ی شع در ادامه ی مطلب

جنجال بود و ...

لب تشنه ای در گوشه ی گودال بود و ...

گودال بود و ...

از نیزه و شمشیر مالامال بود و ...

یاور نداشتی | گودال قتلگاه | محمد قاسمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 یاور نداشتی 

عباس و قاسم و علی اکبر نداشتی 

دور خودت به جز 

انبوه غم ، سیاهی لشکر نداشتی 

هل من معین تو 

می کشد به قتلگاه این همه شتاب هات | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | محسن ناصحی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

می کشد به قتلگاه این همه شتاب هات

کاروان رفته را حجم پیچ و تاب هات

کاروان رفته را فرصت حجاز نیست

کربلا خزیده در شور انقلاب هات

در نمازم مستم امشب در سرم هوهوی کیست | روز عاشورا | کاظم بهمنی

ادامه ی شعردر ادامه ی مطلب

در نمازم مستم امشب در سرم هوهوی کیست ؟

قامتم راکی ببندم ؟ قبله اصلا سوی کیست ؟

گیرم آنچه در مقاتل آمده افسانه است

بوی خون می آید از مهر نمازم بوی کیست ؟

قوام مکتب عشق است از قیام حسین | مدح و مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | محمود شریفی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

قوام مکتب عشق است از قیام حسین

صفای خاطر اهل ولاست نام حسین

قیام کرببلا داده درس آزادی

به هر که پیشه ی خود می کند مرام حسین

کشته ی اشک است و در چشم ترش خونریزی است | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | کاظم بهمنی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

کشته ی اشک است و در چشم ترش خونریزی است

دشمنی دارد که کار خنجرش خونریزی است

" کربلا شش دانگ ملک شخصی او بود و هست " 

ملک شاهی که درون کشورش خونریزی است

نیزه را سرور من بستر راهت کردى | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | محمدعلى عجمى ـ شاعر تاجیک

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

نیزه را سرور من بستر راهت کردى

شام را غلغله ی صبح قیامت کردى

بر لب تشنه ات آن روز اشارت مى کرد

خاتمى را که در انگشت شهادت کردى

+ دنیا شنید آه نیستانی تو را | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | سید محمدجواد شرافت

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

دنیا شنید آه نیستانی تو را

بر نیزه دید آینه گردانی تو را

موج نسیم غمزده حس کرد - مو به مو -

بر اوج نیزه عمق پریشانی تو را

بگو که جان بدهم بی‌ امان برای سرت | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | سید محمد بابامیری

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بگو که جان بدهم بی‌ امان برای سرت

کم است جانم اگر ، کودکم فدای سرت

گرفته داغ غمت را به سینه مرغ دلم

و بی‌ قرارترین است در هوای سرت

تا ابد کوثر توحید ز پیمانه ی اوست | مدح و مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | حاج غلامرضا سازگار

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

تا ابد کوثر توحید ز پیمانه ی اوست

سینه ی سوختگان شمع عزاخانه ی اوست

شعله های عطشش در نفس خسته ی ما

کوه سنگین غم ما به روی شانه ی اوست

خوشا از دل نم اشکی فشاندن | طلیعه ی محرم | قیصر امین پور

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

خوشا از دل نم اشکی فشاندن

به آبی آتش دل را نشاندن

خوشا زان عشقبازان یاد کردن

زبان را زخمه ی فریاد کردن

می ‏آیم از رهى که خطرها در او گم است‏ | طلیعه ی محرم | علیرضا قزوه

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

می ‏آیم از رهى که خطرها در او گم است‏

از هفت منزلى که سفرها در او گم است‏

از لابه ‏لاى آتش و خون جمع کرده ‏ام‏

اوراق مقتلى که خبرها در او گم است‏

بعد از تو آفتاب به دردی نمی‌خورد | مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | مهدی صفی یاری

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بعد از تو آفتاب به دردی نمی‌ خورد

شب های ماهتاب به دردی نمی‌ خورد

وقتی تو تشنه ماندی ، از آن روز تا ابد

دجله ، فرات ، آب به دردی نمی‌ خورد

^ به نام نامی سر ، بسمه‌ تعالی سر | مرثیه ی حضرت امام حسین علیه اسلام | سید حمیدرضا برقعی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

به نام نامی سر ، بسمه‌ تعالی سر

بلندمرتبه پیکر ، بلندبالا سر 

فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد

که بنده ی تو نخواهد گذاشت هر جا سر

 

به این دلیل که می زد پیامبر بوسه | مرثیه ی حضرت امام حسین علیه السلام | مهدی رحیمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

به این دلیل که می زد پیامبر بوسه

گرفت تیغ از این جا شدیدتر بوسه

برای این که نبرّند ظهر روز دهم

گرفته است از این حنجر این قدر بوسه

باز این چه شورش است مگر محشر آمده | روز عاشورا | سعید بیابانکی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

باز این چه شورش است مگر محشر آمده

خورشید سر برهنه به صحرا در آمده

آتش به کام و زلف پریشان و سرخ روی

این آفتاب از افقی دیگر آمده

خدا صدای خودش را شنید از دهنت | گودال قتلگاه | وحید قاسمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

خدا صدای خودش را شنید از دهنت

دوید داخل گودال و دید از دهنت ...

تلفظ لغت " یا غیاث " مشکل بود

به گریه نیزه ای بیرون کشید از دهنت

بوی بهشت می وزد از داخل تنور | روز عاشورا | وحید قاسمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 بوی بهشت می وزد از داخل تنور

 موسی گمان کنم که رسیده به کوه طور 

 شبنم کنار ساحل آتش چه می کند ؟

 این سیب سرخ داخل آتش چه می کند ؟

سیاه ، چهره ی خورشید و تیره ملک خداست | روز عاشورا | حاج غلامرضا سازگار

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

سیاه ، چهره ی خورشید و تیره ملک خداست

چه روی داده مگر روز محشر کبراست ؟

چه روی داده که قرآن فتاده در یم خون ؟

چه روی داده که خورشید نوک نی پیداست ؟

^ چون زخم های روی تنت گریه ام گرفت | روز عاشورا | وحید قاسمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

چون زخم های روی تنت گریه ام گرفت

از پیرهـن نداشتنت گریه ام گرفت

با دیده های سرخِ جگر مثل مادرم

هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت

^ شب تا سحر یک ریز صحرا گریه می کرد | شب عاشورا | سید مهدی نژاد هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شب تا سحر یک ریز صحرا گریه می کرد

پیش از طلوع صبح ، فردا گریه می کرد

تقدیر می خواهد دلش فردا نیاید

آخر چرا دنیا سرا پا گریه می کرد

^ داری عقیله خواهر من گریه می کنی | شب عاشورا | علی اکبر لطیفیان

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

داری عقیله خواهر من گریه می کنی

آیینه ی برابر من گریه می کنی

از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت

خیلی شبیه مادر من گریه می کنی

^ خواب دیدم در این شب غربت | شب عاشورا | وحید قاسمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

خواب دیدم در این شب غربت

خواب دستی عجیب و خون آلود

خواب دیدم که پیکرم خواهر

طعمه ی گرگ های وحشی بود

^ بمان که روشنی دیده ی ترم باشی | روز عاشورا | علی اکبر لطیفیان

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بمان که روشنی دیده ی ترم باشی

شبیه آیینه ای در برابرم باشی

هوای خیمه ی من بی نگاه تو سرد است

بمان که مایه ی دل گرمی حرم باشی

^ گودال قتلگاه است یا این که باغ سیب است | روز عاشورا | ایوب پرندآور

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

گودال قتلگاه است یا این که باغ سیب است ؟

این بوی آشنایی از تربت حبیب است

هر ظهر تشنه اینجا ، در حیرت اولوالعزم

قرآن به روی خاک و انجیل بر صلیب است

نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش | روز عاشورا | فاضل نظری

ادامه ی شعر در ادمه ی مطلب

نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش

به روی شانه ی طوفان رهاست گیسویش

ز دوردست سواران دوباره می آیند

که بگذرند به اسبان خویش از رویش