ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن ، سلمان شدن ، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن ، سلمان شدن ، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر بهاری با گل رویش شکوفا می شود
غنچه با لبخند معصومانه اش وا می شود
" تین " و " زیتون " را میان گلشنش می پرورد
هر چه می خواهی در این گلخانه پیدا می شود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چه می شود که مرا هم صدا کنی شب دوم
خودت بساط عزا را به پا کنی شب دوم
منی که توبه نمودم ز معصیت شب اول
چه می شود که برایم دعا کنی شب دوم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بیا بیا دلمان را تکان بده شب اول
بیا و رزق فراوان مان بده شب اول
همیشه شرط وصال شما طهارت نفس است
برای توبه نمودن زمان بده شب اول
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
غروب شد ؛ لک صُمنا در این سرا پیچید
میان خانه ی دل عطر ربنا پیچید
در این بهار مناجات عاشقان هر شب
" نصبتُ وجهیِ " سائل به هر کجا پیچید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چه می فهمم من از درد و مصیبت های در زندان
که می خواهم بخوانم روضه ی آقای در زندان
فقط این را بگویم فکر و ذکر دخترش این است
چه آید نیمه شب ها بر سر بابای در زندان
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شور میان مثنوی و مستزادها
مضمون ناب دفتر شعر فواد ها
در مکتب تو شاعر أمی قبول نیست ؟؟
دل بسته اند بر قلمت بی سواد ها
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب دوباره شاعرت لوح و قلم دارد ، علی !
بر دوش هر قافیه اش چندین علم دارد ، علی !
در ای نکه من دیوانه ام ، عبد در میخانه ام
شمعی و من پروانه ام ، جای قسم دارد علی ؟
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شب عید است و پر در آوردم
ز غزل خانه سر در آوردم
تا به عشقش ترانه بنویسم
دو سه تا لوح و دفتر آوردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
من مریدم شما همیشه مراد
کرمت را نمی برم از یاد
می سرایم در این شب میلاد
قُل أَعوذُ بِرَبِّ جود و جواد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شکرلله که همه شیعه ی اثنی عشریم
به گدایی در خانه ی تو مفتخریم
تو ز آن طایفه ای که همه دلدار شدند
ما همان طایفه ی سینه زن در به دریم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
یک سبد یاس در بغل دارم
آسمانی پر از غزل دارم
غزل از جنس لیلی و مجنون
مثنوی های بی مثل دارم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در را شکستند
با کینه توزی قلب حیدر را شکستند
ای اهل عالم
آیینه ی روی پـیـمـبـر را شکستند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دنیای با حضور تو زیباست واقعا
قطره کنار چشم تو دریاست واقعا
شاعر به عشق روی شما خط خطی کند!
اینجا قلم به شوق تو برپاست واقعا
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گنبد ندارد
نام و نشانی بر روی مرقد ندارد
ای گریه کن ها!
سنگ مزار و پرچم گنبد ندارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کاف و ها و یا و عین و صاد یعنی کربلا
پایتخت دل ؛ حسین آباد یعنی کربلا
پابرهنه می روم سوی حریم پاک یار
در حقیقت محور " بالواد ..." یعنی کربلا
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی
همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی
سجاد خانواده ای و وقت نافله
بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در انتظار تو چشمم پر آب شد شب سوم
نیامدی جگر من کباب شد شب سوم
اگر غلط نکنم هر دومان بناست بسوزیم
دلم ز داغ عظیمی مذاب شد شب سوم