^ تکامل دلِ زار من از کمال گذشت | مرثیه ی حضرت رقیه سلام الله علیها | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

تکامل دلِ زار من از کمال گذشت

سه سال طفل تو بودن هزار سال گذشت

محال بود که آن خارها مرا نکشند

ولی به شوق تو جان من از محال گذشت

^ فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا | مرثیه ی حضرت رقیه سلام الله علیها | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا

بس بود جمعیتم کز خویش می دانی مرا

شبنم صبحم ، خیالم ، خاطرم ، شوقم ، دلم

ارتباطی نیست هرگز با گران جانی مرا

داغی که ز عشق تو مقدّر شده باشد | مناجات با حضرت امام حسین علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

داغی که ز عشق تو مقدّر شده باشد

تأثیر کند گرچه که محشر شده باشد

در خون ضعیفان مدوان تیغ که دارند

آهی که به شمشیر برابر شده باشد

ما داغ زخم بر دل مرهم گذاشتیم | مناجات با حضرت امام حسین علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

ما داغ زخم بر دل مرهم گذاشتیم

یعنی محل به مرهم خود کم گذاشتیم

آن را که راه جنت روی تو را گرفت

نام شریف حضرت آدم گذاشتیم 

به عشق روی تو این روزها جوان شده ام | مناجات با حضرت امام حسین علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

به عشق روی تو این روزها جوان شده ام

همان که خواست دل خوب تو همان شده ام

از این به بعد خودم اشک روضه ات هستم

ز بس که نام تو را از برم ، روان شده ام

در ره وصلت به پای صد نفر پیچیده ام | مناجات با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

در ره وصلت به پای صد نفر پیچیده ام

عاشقم ، تا آسمان بر هر شجر پیچیده ام

بر سرم عشق آمد و آشفته شد دستار من 

عاقلی بنگر که بر سر دردسر پیچیده ام

عشاق اگر مکاشفه ی مو به مو کنند | مناجات با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

عشاق اگر مکاشفه ی مو به مو کنند

اول قدم ز آینه باید وضو کنند

در شوره زار نیز گهی می دمد گُلی

شاید تورا به دیده ی من جستجو کنند

از بس که مد رنگ در آهم کشیده است | مناجات با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

از بس که مد رنگ در آهم کشیده است

از دوده ام به خلق شکایت دویده است 

خون موج می زند به دل داغ دیده ام

اشکم به آفتاب قیامت چکیده است

مردی غروب کرد وقتی افق شکست | شهادت حضرت امام صادق علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

مردی غروب کرد وقتی افق شکست

خورشید دیگری جای پدر نشست

او یک امام بود هر چند بی قیام

او یک رسول بود جبریل شاهد است

به کجا برم سر خام خود که به شعله‌ ای بخرد مرا | مدح حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

به کجا برم سر خام خود که به شعله‌ ای بخرد مرا

به کجا کشم لب خام خود که به عالمی ببرد مرا

به خدا که او نرود ز دل به فسون مردم منفعل 

نرود برون همه ز آب و گل ، چه کُشد مرا چه کِشد مرا

بیمار می شوم که پرستاری ام کنی | مناجات با خدا | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بیمار می شوم که پرستاری ام کنی

خود را زمین زدم که هواداری ام کنی

گوشم پر از نصیحت و حرف است ای رفیق

من آمدم که رفع گرفتاری ام کنی

یا دم هوی کسی یا دم تیغ دو سری | مناجات با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

یا دم هوی کسی یا دم تیغ دو سری

بر دل خسته دلان می کند آخر اثری

سال ها حلقه زدم بر در میخانه ی تو

که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری

بازآ که مرا بی تو نه روز است و نه سال است | مناجات با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بازآ که مرا بی تو نه روز است و نه سال است

ای ماه ، مرا هفته ی بی دوست وبال است

یک مرحله از سیر جنون نیز خموشی است

بگذار بگویند که مجنون تو لال است

در دل خاکم و امّید نجاتی دارم | شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

در دل خاکم و امّید نجاتی دارم

در دل امّید و به لب ها صلواتی دارم

مرگ ، همسایه ی دیوار به دیوار من است

منم آن زنده که هر شب سکراتی دارم

شد ز نام دگران گرچه مُکَدَر گوشم | مدح حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شد ز نام دگران گرچه مُکَدَر گوشم

خورد از نام علی قند مُکَرر گوشم

هر کسی نام تو را بُرد شنیدم به دو گوش

می برد فیض زبان را دو برابر گوشم

ناله ها پرده ی راز جگرش را بردند | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

ناله ها پرده ی راز جگرش را بردند

گریه ها باز وقار بصرش را بردند

مرد تبعید نباید که بلرزد بدنش

به گمانم که ستون سفرش را بردند

رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته | شهادت حضرت امام هادی النقی علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته

صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته

فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی

این همه یاس پریشان در کنارش ریخته ؟

دلبر آن است که خون ریزد و تاوان ندهد | مناجات با حضرت امام حسین علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

دلبر آن است که خون ریزد و تاوان ندهد

یا اگر هم بدهد خون عزیزان ندهد

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

بکش امروز که جز تیغ تو فرمان ندهد

خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد | مناجات با خدا | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد

اول قدم آن است جگر داشته باشد

جز گریه ی طفلانه ز من هیچ نیاید

دیوانه محال است خطر داشته باشد

عاشق شدم دوباره سرم را بیاورید | زیارت حضرت امام حسین علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

عاشق شدم دوباره سرم را بیاورید

بار گران در به درم را بیاورید

اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید

ای قوم روضه خوان ، جگرم را بیاورید

ای تشنه که افتاده ای از مرکب عالی | مدح و مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

ای تشنه که افتاده ای از مرکب عالی 

افتادی و شد خاک ز شانت متعالی 

ای کوه، عقیق است روان از جلواتت

یا خون شریفت زده بیرون ز زلالی 

دل این شهر برای نفسم تنگ شده | شهادت حضرت مسلم علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

دل این شهر برای نفسم تنگ شده

جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده

خوب گشتم همه جا را خبری نیست میا

همه شادند دوباره خبر جنگ شده

سبزه شد روی تو تا لاله ی بُستان نرود | شهادت حضرت امام جواد علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

سبزه شد روی تو تا لاله ی بُستان نرود

چشم من خون شد و از روی تو آسان نرود

زعفران پس ز کجا جانب بغداد آید

شکوه ی سرخَت اگر سوی خراسان نرود

سال ها حلقه زدم بر در میخانه ی تو | مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

یا دم هوی کسی یا دم تیغ دو سری

بر دل خسته دلان میکند آخر اثری

سال ها حلقه زدم بر در میخانه ی تو

که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری

کو یک نفر که یاد دل خستگان کند | مناجات با خدا | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟

یا لا اقل حکایت ما را بیان کند

من زیر بار معصیتم ضعف کرده ام

دستی کجاست تا مدد ناتوان کند

عید است و من شراب زاده | ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

عید است و من شراب زاده

عازم به خُمم به عزم باده

می زاده اگر شراب نوشد

در دیدن خویشِ خویش کوشد

السلام ای فکر فرداهای من | مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

السلام ای فکر فرداهای من

پیشواز روز عاشورای من

السلام ای غمزه ی کاری شده

عشوه ی از قبل معماری شده

دوش قرص مه روی تو به یادم آمد | مناجات با حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

دوش قرص مه روی تو به یادم آمد

طلعت روی نکوی تو به یادم آمد

می گذشت از در مسجد نفس آلوده سگی

گذر خویش به کوی تو به یادم آمد

السلام ای خزینة الاسرار | مدح حضرت زهرا سلام الله علیها | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

السلام ای  خزینة الاسرار 

السلام ای مدینة الابرار

 السلام ای عوالمُ الآیات

السلام ای جوامع الاخیار

شدم به صحبت شب های ارغوانی خوش | ولادت حضرت رسول و امام صادق علیهما السلام | محمد سهرابی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شدم به صحبت شب های ارغوانی خوش

چنان که چای شد از رنگ زعفرانی خوش

بلای جان منی و خریدمت یک جا

رقیب تا شود از این بلای جانی خوش