ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ابری شده است حال و هوای نگاهتان
بغض غروب می چکد از هر پگاهتان
دلتنگیِ غمی چقدر موج می زند
در اشک های نیمه شبِ گاه گاهتان
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ابری شده است حال و هوای نگاهتان
بغض غروب می چکد از هر پگاهتان
دلتنگیِ غمی چقدر موج می زند
در اشک های نیمه شبِ گاه گاهتان
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تا کی به تو از دور سلامی برسانم
از تو خبری نیست برادر نگرانم
در می زند اینبار کسی...از هیجانم...
شاید که تو برگشته ای ، ای پاره جانم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گر چه دیدار برادر نرسیدی بانو!
بدنی زیر سم اسب ندیدی بانو!
خبرِ چند برادر تو شنیدی امّا
سرِ نی آیۀ قرآن نشنیدی بانو!
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در مجلس عزای شما گریه می کنم
امشب فقط برای شما گریه می کنم
عطر گلاب مرقدتان بر مشام خورد
در گوشه ی سرای شما گریه می کنم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در سرد سیر شهر دل، روح بهاری
در شوره زار سینه ی من چشمه ساری
می خواهی امشب بر کویر دیده گانم
با روضه هایت باغی از شبنم بکاری
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بی هوایش پری نمی ماند
چشم های تری نمی ماند
واژه ی عاشقی وسط باشد
واژه ی بهتری نمی ماند