ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شده وقت علی گفتن ، سرِ دیوانه آوردم
لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم
اگر میزان علی باشد ، عمل هرگز ندارم من
فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شده وقت علی گفتن ، سرِ دیوانه آوردم
لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم
اگر میزان علی باشد ، عمل هرگز ندارم من
فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بگویید با دل که دلبر علی ست
بگویید با سر که سرور علی ست
بگویید قند مکرّر علی ست
و از هرچه گفتند بهتر علی ست
به قرآن ، که ساقی کوثر علی ست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از مقام یا صنم پر می کشد تا یا صمد
بت پرستی که ز بوی عشق می گیرد مدد
مسلم و کافر ندارد ؛ نام مولایم علی
مثل اکسیری نهفته در دل هر خوب و بد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کار من نیست که بنشینم و املات کنم
شان تو نیست که در دفترم انشات کنم
عین توحید همین است که قبل از توبه
باید اول برسم با تو مناجات کنم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود
چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود
ما را نوشته اند گدایان مرتضی
بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مولا برای از تو سرودن غزل کم است
تلمیح و استعاره ، مجاز و بدل کم است
قرآن ناب ، لایق وصف مقام توست
شعر و حدیث و قصه و ضرب المثل کم است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چو شهر علم نبی گشت در علی بشود
بدا به حال هر آن کس که بر علی بشود
غدیر صحنه ی اوج ولایت است ببین
پیمبر آمده از هر نظر علی بشود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
منم ذرّه و ذرّه پرور علی ست
منم بنده ، آنجا که سرور علی ست
منم ظلمت و نورگستر علی ست
منم تشنه ، ساقی کوثر علی ست
کسی که برایش دَهَم سر علی ست