ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به حرم تا که تو را از سفرت آورند
پدر پیر تو را پشت سرت آوردند
چقدر در سر راهم پر خونین دیدم
چه بلایی به سر بال و پرت آوردند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به حرم تا که تو را از سفرت آورند
پدر پیر تو را پشت سرت آوردند
چقدر در سر راهم پر خونین دیدم
چه بلایی به سر بال و پرت آوردند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بگو هنوز برایت کمی توان مانده
بگو هنوز برای حسین جان مانده ؟
فقط برای نمازی کنار بابا باش
هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد
همین که بال گشودی پسر صدایت کرد
گره به بند نقابت زد و میان حرم
پس از دو بوسه به پیشانیت دعایت کرد
بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
" وای قاسم " ، عوضِ " وا عطشا " افتاده
چاره ای کن که نمانند به روی دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به نام نامی زینب که آیت العظمی است
قسم به نام عقیله که علم الاسماست
بلند مرتبه بانوی فاطمی علی
تمامی وجناتش تمامی مولاست