متن شعر در ادامه ی مطلب
حمد و شکر مزید یکتا را
خالق واهب العطایا را
که عطا کرد روزی ما را
آفرید آیه ی تولّی را
کربلا داد و ذکر مولا را
او به ما حس ناطقه داده
رحمت الله واسعه داده
آن خدایی که "هل اتی" بخشید
چهارده بار مصطفی بخشید
عترت ختم الانبیاء بخشید
مرتضی داد و مجتبی بخشید
او به ما شاه کربلا بخشید
آن که مه پاره ی ولایت شد
صاحب پرچم ولایت شد
کیست مولود ماه پاره ، حسین
عرش حق را چو گوشواره ، حسین
آنکه دارد به دل نظاره ، حسین
جبرئیلش کند اشاره ، حسین
نغمه دارد به گاهواره ، حسین
هدیه ی قبل از ولادتش دادند
وعده های شهادتش دادند
روزی از روزها همین مولود
روی دامان مصطفی خوش بود
بوسه میزد نبی بر او به سُرور
مدح او داشت با سلام و درود
ملک وحی خواست اذن ورود
آمد و گفت نزد پیغمبر
می شود کشته این پسر آخر
ای ز حکمت نهاده بر تو خدا
لقب خوب سیدالشهداء
این تو هستی سفینة السعداء
ای به راه خدا فنا و خدا
ای ز نسل أَعَزَّکُمْ بِهُدَاه
به خدا نازنین امام منی
آسمانی ترین امام منی
ای ز بابا تو ز ما باباتر
پدر مهربان تر از مادر
مایه ی شادمانی حیدر
علت تشنه کامی کوثر
همه ی دل خوشی پیغمبر
ای سراپات از چه می بوسد
جای شمشیر را که می بوسد
ای که بر تو جهان گریستند
همه پیغمبران گریستند
بر تو اهل جنان گریستند
همه ی مومنان گریستند
اولیاء هر زمان گریستند
به زبان همه سروده شدی
در کتاب خدا ستوده شدی
ای تمام حقیقت قرآن
هم صراط و طریقت قرآن
رمز و راز شریعت قرآن
مدح و وصف فضیلت قرآن
نام تو هست زینت قرآن
ای تو نزدیک تر ز حبل ورید
السلام علی الحسین شهید
هیچ گه لفظ من نمی گفتی
خطبه نزد حسن نمی گفتی
پیش مولا سخن نمی گفتی
حرفی از پیرهن نمی گفتی
سخنی از کفن نمی گفتی
عاقبت بی کفن شدی آقا
پاره پاره بدن شدی آقا
ای لبالب از توحید ، وی معلم تجوید
ای نگاه زیبایت ، آشیانه ی خورشید
تو قمر قمر نوری ، آفتاب مستوری
تابع اولی الامری ، تو مطیع دستوری
ای به مجتبی فانی ، وی به مرتضی ثانی
آیت الحسینی تو ، سوره سوره قرآنی
باب علمی و ایمان ، یار عترت و قرآن
عشق انبیایی تو ، شیر بیشه ی میدان
نور تو ولادت شد ، خلق با سعادت شد
خلقتت پر از نور و بعثتت شهادت شد
در خضوع رفتارت ، در خشوع گفتارت
قله ی ادب پیداست در تمام کردارت
الُْمجاهِدُالصّابِرُ و الُْمحَامِی النّاصِرُ
هم اخُ المواصی شد بر زیارتت نازل
کاشف الکروبی تو ، قبله ی قلوبی تو
بندگان درگاهت ساترالعیوبی تو
مرقدت مکرم شد ، مشهدت معظم شد
با اجازه ی ارباب دیدنت مقدم شد
پهلوان صفینی ، قهرمان کَونِینی
ای علم به دوش عباس ، مقتدای دارینی
ای سلیل مولائی ، تو عزیز زهرائی
غبطه می خورد بر تو هر شهید والائی