متن شعر در ادامه ی مطلب
آثار جسارت به رخش بود عیان
می گفت حسن چادرم را بتکان
ای کاش که فرزند به همراه نداشت
ای کاش قباله را نمی داد نشان
در کوچه که مادری گرفتار شده
می گفت حسن که محشر انگار شده
یا رب چه به روز مادرم آوردند
از شدت ضربه دست به دیوار شده