متن شعر در ادامه ی مطلب
آغاز می کنم سخنم را به یا حسین
در می زنم به خانه ی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزه دارها همه یاد لب توییم
ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر کرب و بلا حسین
دوباره سفره ی شب زنده دارها وا شد
دوباره خانه ی دلدار ، خانه ی ما شد
دوباره زمزمه ی دانه های تسبیحم
دوباره دست دعای من و مفاتیحم
دوباره با شهدا افتتاح می خوانم
و پای دِین خدا با امام می مانم
دوباره بال گشایم دو دست خالی را
فرازهای ابوحمزه ی ثمالی را
ببار ابر خطاپوش ، ماه رحمت شد
ببخش صاحبِ خانه دوباره زحمت شد
دلا بیا که خطا را به آه می بخشند
بیا که کوه گناه را به کاه می بخشند
بیا به خاطر زهرا گناه را می بخشند
صدای دعوت و این سفره های نورانی
منی که بی سر و پایم کجا و مهمانی
کنار سفره من آداب را نمی دانم
فقط رسیده ام خواب را نمی دانم
به روزه خوار بگو توبه در حضور اینجاست
هزار توبه شکستی بیا غفور اینجاست
کنار یار نشستن چه لذتی دارد
گناهکار هم انگار عزتی دارد
به جز کنار دعاخوان دلم نمی ماند
دلم گرفته چرا روضه ای نمی خواند
خوشا به حال هر آن کس که ناله ای دارد
و التماس به دخت سه ساله ای دارد