متن نوحه در ادامه ی مطلب
نگاهش را به چشمت دوخت زینب
ز چشمان تو صبر آموخت زینب
به لب های تو میزد چوب بوسه
به پیش چشم تو می سوخت زینب
حسین وای حسین وای
فدای ذکر یا رب یا رب تو
چه اشکی دارد امشب زینب تو
به لب آورد جان کاروان را
به هر چوبی که میزد بر لب تو
حسین وای حسین وای
سه غم آمد سراغم هر سه یک بار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
حسین وای حسین وای
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان در نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صد چاکت نکردند
حسین وای حسین وای
مطلب جالبی بود .
ما نیز به روز شدیم با مطلب بسته فرهنگی تبلیغی ویژه ماه رمضان در مهاباد
خوشحال میشیم سری هم به وب ما بزنی : http://kanooneghalam.blog.ir/