متن شعر در ادامه ی مطلب
به چشمت بدوز این نگاه مرا
به خود منتهی ساز راه مرا
خدایا کدام ابر یا آسمان
نهان کرده در خویش ماه مرا
عجب کیمیایی شده نام تو
که زر کرده قلب سیاه مرا
مگیر از سرم سایه ی لطف را
خرابش نکن سر پناه مرا
بدون تو دارم نفس می کشم
ببخش ای شها اشتباه مرا
تو را دوست دارم ؛ از این رو سیاه
سوا کن دل بی گناه مرا
دم حشر در محضر مادرت
اقامه نکن دادگاه مرا
ببر کربلا جان من را بگیر
بخیرش کن عمر تباه مرا
به یک قتلگاه آه یک خواهری
به عرش خدا برده آه مرا