متن شعر در ادامه ی مطلب
سفره تا باز شود زود گدا می آید
مثل هر بار به دنبال عطا می آید
آمد از عرش نوایی که بیایید همه
راه گم کرده به دنبال صدا می آید
همه سرمایه ی یک ساله ی خود باخته ام
بنده ی باخته ی بی سر و پا می آید
یک نفر نیست بگوید که میان پاکان
این گنه کار زمین خورده کجا می آید
آن کسی که همه جا رفته طردش کردند
تا تعارف بزنی اَش که بیا ، می آید
به من و کاسه ی خالی تمنا کردن
به تو و دست کریم تو سخا می آید
هر دلی می شکند خانه ی تو می گردد
دل که از غیر تهی گشت خدا می آید
وا شود گوشه دل ما اگر ای اهل سحر
بینمان زمزمه های شهدا می آید
هر چه خیر است در خانه ی زهرا باشد
مادر ما صف محشر پِیِ ما می آید
تا که گفتیم حسین مجلسمان ریخت بهم
بوی سیب حرم کرب و بلا می آید
بی قرارم چه کنم من نجفم دیر شده
عطر زهراست ز ایوان طلا می آید