متن شعر در ادامه ی مطلب
ز سر هم نفسی با دو نفَس آلوده
شدم آغشته به عصیان و سپس آلوده
مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه
پر و بالم شده چون بال مگس آلوده
این گنه چیست که یک قطره ای از آن کافیست
تا شود از اثرش رود ارس آلوده
روز محشر که فقط گوهر خالص طلبند
ره به جایی نبرد خیر هوس آلوده
مقصدم نور علی نور بود اما حیف
محفل آلوده، دل آلوده، فرس آلوده
گر بنا هست نگاهت سوی پاکان باشد
چه کند بی نظر چشم تو پس آلوده
فقط از کرب و بلا فیض سلامش مانده
گشته این دیده ی بیمار ز بس آلوده
کربلا فیض عظیم است نظر می خواهد
راهپیمایی این جاده سر می خواهد
کار هر کس نبود بچه به مسلخ بردن
این فقط کار حسین است جگر می خواهد