متن شعر در ادامه ی مطلب
اگر عدل تـو باشـد اهـل نـارم
وگـر فضل تـو باشـد شرمسارم
من از خود هم دگر مأیوسم امّا
به فضـل و رحمتـت امیـدوارم
الهی یا الهی یا الهی یا الهی
اگر پرسی چه داری؟ فاش گویم
نباشـد جـز گنـه در کوله بـارم
اگر چه من نکـردم شـرم از تو
تـو پوشانــدی گنـاه آشکـارم
الهی یا الهی یا الهی یا الهی
من از کوی تو می بـودم فراری
تـو بـاز آوردی ای پـروردگارم
حضـور تـو بـه نافرمانی از تو
گذشتـه سال هــا لیـل و نهارم
اگـر در آتـش قهـرم بسـوزی
وگـر جـای نفس خیزد شرارم
زنـم فریــاد در دریـای آتـش
خدایا من حسین را دوست دارم