متن شعر در ادامه ی مطلب
به نام خدا اگر حرف های ما خوب یا بده
نامه ی یه دختر جانباز هفتاد درصده
غم های دنیا تو قلب کوچیکش جا نمیشه
مردی که این نامه رو بفهمه پیدا نمیشه
وزرا ، آی وکلا ، آی رئیسای بی وفا
آی اونایی که پل زدین به روی خون شهدا
آی اونایی که شاه شدین
می خواین همه گدا بشن
جانبازا وسیله ی تبلیغات شما بشن
می تونید جاتون رو با بابام یه شب عوض کنید
خنکی ویلاهاتون رو با تب عوض کنید
می تونید یه عمر به جای پا با ویلچر راه برید
اونطوری دیگه نمیشه دنبال گناه برید
می دونید قطع نخاعی ز گردن یعنی چه؟
می دونید حرکت ترکش ها تو تن یعنی چه؟
شمال و کیش و دوبی خوبه که سنگر نداره
چی میگی اونجاها دیگه زخم بستر نداره
اونی که دغدغه ی دارو و بنیاد نداره
باید هم بگه جانبازی داد و فریاد نداره
بهار عمر بابام خدا چه زود حروم میشه
وسط برج که میشه حقوقش هم تموم میشه
با دل خسته و با خجالت خیلی زیاد
از رفقای دیگه ش یه کم پول دستی می خواد
آی اونایی که شبای برج هاتون مثل روزه
نمی خواد واسه بابام سنگِ دل هاتون بسوزه
آی اونایی که تو افطاری های شاهونتون
همه جور آدم رو هم جمع می کنید خُرد و کَلون
روزه هاتون قبول انشاءالله کربلا برین
ولی از راهی نرید که ریخته خون ها به زمین
برای شما بدونید نماز هم نمی مونه
یکی دو سال دیگه یه جانباز هم نمی مونه
سکه و تراول های رنگارنگ مال شما
دردها مال ما، غنیمت های جنگ مال شما
موتور سه چرخه تو گرما و سرما مال ما
ماشین های خوب مال شما و دردها مال ما
خوب دارید حال می کنید بابام داره درد می کشه
سوزش جراحاتش بدتر از صد تا آتیشه
وقتی که بابام دیگه حالش خیلی خراب میشه
عکس یارهای شهیدش توی چشم هاش قاب میشه
سلام ما رَم به محضر آقا برسونید
سلام ما رَم به یار سر جدامون برسونید