متن شعر در ادامه ی مطلب
شبا که گریه می کنم به حال زار خودم
یواش یواش یادم میره گریه به کار خودم
الهی العفو که میگم صدام میره به بالا
گریه که آتیش می گیره دلم میره کربلا
شب جمعه ست بی خیال خودمم
خودم اینجا با دلم تو حرمم
من میدونم خدا منو به حرمت مادرت
می بخشه تا زار میزنم امشب برای سرت
به جسم پاره پاره ی گل پسرت ، اکبرت
به حنجر بریده از تیر علی اصغرت
شب جمعه ست بی خیال خودمم
خودم اینجا با دلم تو حرمم
برا خودم گریه کنم فایده ای نداره
می خوام که فریاد بزنم برای شیرخواره
به دستای روی زمین ، به مشک پاره پاره
به اون غریب بی کفن که پیرهنم نداره
خضر عشاق گرم دیدن بود
اشک آمد آب را گم کرد
علی اکبر که بر زمین افتاد
آسمان آفتاب را گم کرد
خواست تا خیمه پر کشد اما
شیر زخمی عقاب را گم کرد
آنقدر زخم روی زخم آمد
که عدو هم حساب را گم کرد
پدر آمد به یاریش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
پسر بوتراب بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
وب خوبی دارید.لذت بردم به من هم سر بزنید.