متن شعر در ادامه ی مطلب
روی تو خورشید هر روز است و ماه هر شب است
بلکه در هر جلوه اش صدها هزاران کوکب است
خوش به حال آن که تقدیرش گدایی شماست
در سرش سودای خدمت بر تو در آن منصب است
ما نماز اشک را پشت تو قامت بسته ایم
اقتدا بر چشم هایت رکن ما در مذهب است
از خدا در هر قنوت خود فرج را خواستم
روی لب هایم میان ندبه یا رب یا رب است
خوب می دانم اجابت در دعاهایی ست که
در کنارش یک قسم بر عمه جانت زینب است
از حرم کوتاه خواهد ماند دست دشمنش
پرچم عباس وقتی حافظ این مکتب است
داره از گناه پَرام می سوزه
اگه تو بهشت بیام می سوزه
چه آتیشی بود به پا کردم من
که دل تو هم برام می سوزه
پریشونم یا رب ، پشیمونم یا رب
از خودم دیگه گریزونم یا رب
یا الهی العفو ، یا الهی العفو
خیلی در حق خودم بد کردم
اومدی کمک کنی رد کردم
تو می گفتی که بیا راه بازه
ولی من مسیرمو سد کردم
حالا این بیچاره ، دیگه کارش زاره
با همه بدبختیش ، به تو امیدواره
یا الهی العفو ، یا الهی العفو
دیگه از بدی تو مامه م جا نیست
حتی جا برای یک امضا نیست
بگو به موسی بیاد اینجا که
بدتر از من کسی تو دنیا نیست
خیلی از تو دورم ، وصله ی ناجورم
تو می بینیم اما ، انگاری من کورم
یا الهی العفو ، یا الهی العفو
اون که دور بود با دلی پر اومد
یه جامونده از میون بُر اومد
شب جمعه ست و میگم یا عباس
به حسینت بگو که حر اومد
برگرفته شده از biosystem.blog.ir