ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست
گردش مهر و ملک دور مدار مجتبی ست
خانه اش مهمان سرای مردم بیچاره بود
نان گرم و روی خوش اینها شعار مجتبی ست
در ملائک هیبتی مافوق اسرافیل نیست
او ولی خود بی گمان محو وقار مجتبی ست
هر شب از عرش خدا او میهمان دارد ولی
با جذامی ها نشستن افتخار مجتبی ست
او ولی الله باشد در قیام و در سکوت
آفرینش مهره ای در اختیار مجتبی ست
"در حریم حضرت خورشید جای ذره نیست"
آفتاب از شرم خود آیینه دار مجتبی ست
صلح او پایه گذار انقلاب عشق بود
در حقیقت کربلا هم یادگار مجتبی ست
مرد میدان جمل پی کرد چشم فتنه را
این فقط یک گوشه ای از اقتدار مجتبی ست