ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در عشق اقتدا به اویس قرن کنیم
این دیده را ز اشک ، عقیق یمن کنیم
امسال هم تمام پس انداز گریه را
قسمت شده که خرج سیاهی زدن کنیم
" حی علی العزای " خدا می رسد به گوش
باید لباس مشکی خود را به تن کنیم
یعقوب خون جگر شده ی چشم من بیا
گریه برای غارت یک پیرهن کنیم
هنگام غسل دادن من ، روضه خوان بگو
هرگز نخواسته بدنش را کفن کنیم
او نوکر است ، نوکر ارباب بی کفن
خوب است بوریا کفن این بدن کنیم