ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باز امشب بیقرار حضرت دلبر شدم
تشنه ی جام شرابِ ساقی کوثر شدم
یا علی گفتم صد و ده مرتبه ، دل تا نجف
پر کشید و بعد از آن هم زائر حیدر شدم
عاشق مولا شدم با لطف زهرای بتول
تا ابد مدیون لطف حضرت مادر شدم
گفت پیغمبر علی ممسوس در ذات خداست
می پرستم من خدا را یا علی ؟ کافر شدم ؟
تا که دیدم انبیا ریزه خور خوانش شدند
کاسه لیس بی نوای فاتح خیبر شدم
من که خود کمتر ز کلب آستانش بوده ام
با چه رویی دم زنم در خانه اش نوکر شدم ؟
تا شنیدم آن حدیث حارث همدانی اش ....
آرزومند وصالش در دم آخر شدم
حال و روزم نامناسب بود از فرط گناه
آنقدر گفتم "علی جانم علی" بهتر شدم
از زمانی که نگاهش شامل حالم شده
نوکر حلقه به گوش خادمش قنبر شدم
یاد آن ساعت بخیر از درب ایوان طلا
وارد صحن نجف با دیدگان تر شدم
از کرامات حرم پیران عاشق بارها ...
... گفته اند اما خودم آخر بر این باور شدم :
"هر کسی آمد نجف دیوانه و مجنون شده"
عاقلی بودم ولی مجنون ز پا تا سر شدم
در قیامت من چه غم دارم که در دنیا فقط
دست بر دامان و عبد شافع محشر شدم
یا قسیمَ النّارِ وَ الجَنَّه دخیلک یا علی
یا إمامَ الإنسِ و الجِنَّه دخیلک یا علی