ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آغاز کردم شعر خود را با اباالفضل
اذن ورودم در غزل شد یا اباالفضل
هر مشکلی از دیدِ من سهل است تا هست
مشکل گشای مردم دنیا اباالفضل
مثل خدا ، مثل محمّد ، مثل حیدر
بی نقص، بی مانند، بی همتا اباالفضل
این پرچم و این مجلس و این شور و مستی
برپاست ، وقتی هست پابرجا اباالفضل
با این مراعات نظیر ، اهل نجاتیم
کشتی حسین و ساحل دریا اباالفضل
تو کیستی که با وجود دو امامش
هستی کفیل زینب کبریٰ اباالفضل
مجنون خجل گردید و لیلی شرمگین شد
روزی که کردی عشق را معنا اباالفضل
ای پرچم نام بلندت در دو عالم
بالاتر از بالاتر از بالا اباالفضل
رزقِ حقیقی ، گریه کردن بر حسین است
مفتاح این روزی ست ذکرِ یا اباالفضل
ذکر توسّل های من در خلوت این است
"لا کاشفَ الکربِ الحُسَین ، اِلّا اباالفضل"
دیروز از آب روان راحت گذشتی
تا آبروداری کنی فردا اباالفضل
ضرب المثل شد تا ابد طرز سُجودت
بر خاک پای حضرت زهرا ، اباالفضل
با رفتنِ این گونه ات ای مستِ بی دست
یک قوم را انداختی از پا اباالفضل
در شام با رأس تو رأس شاه می گفت :
دیدی علمداری زینب را اباالفضل ؟