ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
قبل هر چیزی در عالم نور طاها خلق شد
نور او تا شد دو قسمت ، نور مولا خلق شد
آفرینش غرق ظلمت بود و مثل شب سیاه
صبح سر زد آن زمان که نور زهرا خلق شد
پلک بر هم زد محمّد ، از طفیلِ هستِ او
آسمان ها گشت پیدا و زمین ها خلق شد
کرسی و لوح و قلم این را شهادت داده اند
نور حیدر جلوه کرد و عرش اعلا خلق شد
این فضیلت بر حسین و بر حسن کافی ست که
نورشان از باطنِ أمّ ابیها خلق شد
خواست خطّاطی که مشق نام مولا را کند
ناگهان آمد به خود ، خطّ معلّی خلق شد
هر که از آل علی بر فرق دنیا پا گذاشت
چون محمّد با ملاحت گشت و زیبا خلق شد
هر کجا خورشید عشق از مشرق خود جلوه کرد
از شعاع نوری اش ماهی دل آرا خلق شد
پای تا سر مظهر الله اکبر هست و بس
آن که با دست خداوند تعالی خلق شد
تا برای شاه ، علی اکبر به دنیا آوَرَد
با تمنّایِ وصالش ، امّ لیلا خلق شد
مادر عیسی کنیز امّ لیلا شد که دید
آیه ی "إنّ اصطفا" را باز معنا خلق شد
کودکی آورد این بانو برای شاه دین
کز نفس های دمِ صُبحش مسیحا خلق شد
قطره ای افتاد در دریای لطف حضرتش
شاهدان دیدند ، از آن قطره موسی خلق شد
خواست تا طعم لبش را روزه داران حس کنند
دست خود را سمت نخلی بُرد ، خرما خلق شد
او نه تنها از لحاظ ظاهری چون مصطفاست
بلکه از هر حیث چون پیغمبر ما خلق شد
بر محمد ، بر علی ، بر مجتبی و بر حسین
اَشبه النّاس و قرین و مثل و همتا خلق شد
تا که تمثیلی شود از قامت رعنای او
در بهشت عدن ، پیش سدره طوبی خلق شد
چشم های شور کوفه ، نرگسش را چشم زد
بس که چشم مست شهزاده فریبا خلق شد
دور او یک بار هنگام وداعش از حرم
بار دیگر از هجوم خصم ، غوغا خلق شد
روزِ پیریِ حسینش را خدا هم دید ، آه
او عصایی بود و بهر دست بابا خلق شد
اشک چشم پیرمردی ریخت دورش آن قَدَر
کز خروش گریه هایش ، موج دریا خلق شد
تا کمی شرح پریشانیِ جسمش را دهند
واژه ای سنگین به نام ارباً اربا خلق شد