ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب دوباره مست شدم در هوای تو
امشب دوباره شعر سرودم برای تو
مجنونم و جنون من از حد گذشته است
من حاضرم که سر بدهم در هوای تو
یک عمر آمدم درِ میخانه ، ای حبیب
کی می شود که من بشوم آشنای تو ؟
این جشن ها بدون شما گریه آور است
ساقی ! میان میکده خالی ست جای تو
آقا بیا که نیمه ی شعبان رسیده است
دل بسته ایم بر کرم و بر عطای تو
حالم بد است و منّت درمان نمی کشم
خود را کشانده ام دمِ مهمانسرای تو
از یمن مقدت قلم عفو را کشید ...
... بر جرم شیعیان تو امشب خدای تو
رحمت بر آن کسی که شده سائل شما
رحمت بر آن که کرد مرا مبتلای تو
قربانی رَهَت پدر و مادرم شوند
اصلا تمام زندگی من فدای تو
ابلیس هم دوباره شود سر به راه اگر ...
... امشب رسد به او برکات دعای تو
آیا شود که زنده بمانیم و بشنویم
آید ز سمت خانه ی کعبه صدای تو ؟
در وقت مرگ منتظر مقدم توام
شاید شود که بوسه زنم من به پای تو
وقتی که صبح و شام گریه بر ارباب می کنی
پس واجب است گریه کنم پا به پای تو