ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
واژه واژه استقامت ، درد ، حسرت ، آه ، دست
رودخانه ، نیمه شب ، ماهی ، شهادت ، ماه ، دست
با تن سبز جوان هامان چه کردی ای زمین
آه چشم و آه پا و آه دست و آه دست
رد شده از آب و در خاک آرمیده سربلند
تا که از این آب و از این خاک شد کوتاه دست
روی دوش خویش بس تابوت ها برداشتیم
دور باد از ما که برداریم از این راه دست
اعتقاد ماست آری ! می توان گاهی گرفت
صد هزاران دست را با سیصد و پنجاه دست
ماجرای کربلا اینگونه یادم داده است
گاه سر باید فدای یار گردد گاه دست