جهت دریافت فایل صوتی و مشاهده ی متن اشعار به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید
فایل صوتی :
عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم | شعر مناجات
دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد | روضه ی حضرت رقیه سلام الله علیها
بهونه می گیره دل | زمینه | سید محمد جوادی
متن اشعار :
شعر مناجات :
عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم
آقا نشد که لایق دیدارتان شوم
غفلت بساط کرد سر راه طفل دل
وایَم نشد که راهیِ بازارتان شوم
واصل اگر به عرضه ی حُسن تو می شدم
چیزی نداشتم که خریدارتان شوم
باری ز دوش حضرتتان بر نداشتم
شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم
ای حیدر زمانه غریبت گذاشتیم
در روز غم ولی نشد عمارتان شوم
با آن که سر شکسته و سر خورده مانده ام
اذنم بده فدایی و سردارتان شوم
ماه خدا رسید و دلم آرزو نمود
مهمان کنار سفره ی افطارتان شوم
در روز انتقام شهیدان کربلا
آقا اجازه هست ز انصارتان شوم
در بین روز و عطش و اشک و شور و شین
یک ذکر مستجاب بگویم فقط حسین
شعر روضه :
دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد
صدای هق هق و اشکم دوباره توأم شد
بهشت روی زمینم تو بودی و رفتی
از آن به بعد دِگر زندگی جهنم شد
همین که معجرم آتش گرفت افتادم
و چند رشته حریر بهشتی اَم کم شد
از آن زمان که ز ناقه پدر زمین خوردم
نفس کشیدن من سخت و نامنظم شد
هر آنقَدَر که برای تو گریه می کردم
هر آنقَدَر به زدن دشمنت مصمم شد
سه روز پیش مرا بی هوا کشیده زدند
از آن به بعد صداها برام مبهم شد
همین که دست کشیدم به روی رگ هایت
عذاب لحظه ی گودال تو مجسم شد
عذاب لحظه ی تلخی که بعد از آن عمه
اگر چه کوه غرور است اما قامتش خم شد
همین که روی لبت پای چوب را دیدم
دلی که سخت شکسته ست ، زخمیِ غم شد