ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد
ازخاک پای تو دُر و گوهر درست کرد
ته مانده ی پیاله ی آب تو را گرفت
تا سلسبیل و چشمه ی کوثر درست کرد
از گرد و خاک رزم تو کولاک آفرید
از شیوه ی نبرد تو محشر درست کرد
باید برای وقت سکوتت ذبیح داد
باید هزار تا علی اکبر درست کرد
دل روی دل برای تو باید ضریح ساخت
باید حرم برای تو دلبر درست کرد
باید به جای شمع مزار تو آب شد
باید شبیه مضجع پاکت خراب شد
عاشق شدن به گوشه نگاهت عجب نداشت
هرکس که دید روی تو را روز و شب نداشت
ای قبله ی مدینه و درمان دردها
جز خانه ی تو ، شهر مدینه مطب نداشت
با روی باز بر همگان لطف می کنی
حتی به سائلی که رسید و ادب نداشت
سهمش قبول توبه نشد هر که در قنوت
یا محسن و بحق حسن روی لب نداشت
بین صحابه ی تو کسی خوش مثل نشد
حیف ! از زمانه ی تو که آقا ! وَهَب نداشت
اینجا نواده های تو صاحب حرم شدند
یعنی ارادت عجمی را عرب نداشت ؟
در شهر ری مزار تو را یاد می کنم
با یا حسن وجود خود آباد می کنم