ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دستی رسید و باغ گلت را خراب کرد
گلبرگ را به خون شقایق خضاب کرد
بد مستی زمانه ی ما را ببین که دهر
در شیشه کرد خون تو را و شراب کرد
می شد که سر سپاری و جان را رها کنی
عشقت تمام فرضیه ها را جواب کرد
ای قبله گاه اول ما ! استقامتت
ما را به سجده کردنِ سویت مجاب کرد
با سنگ می شود کمر کفر را شکست
با سنگ می توان به خدا انقلاب کرد
باید دعا کنیم به زودی خبر رسد
عدل خدا به سوی تو پا در رکاب کرد
شاعر زیاد هست ولی شاعر تو کم
قربان آن کسی که مرا انتخاب کرد