ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
یک قطره اشک شرم مرا " یم " حساب کرد
کوثر حساب کرد ، و زمزم حساب کرد
آه یکى گرفت ، به پاى همه نوشت
ما با هم آمدیم که با هم حساب کرد
با این خدا هر آن که طرف شد ضرر نکرد
یک دم صدا زدیم ، دمادم حساب کرد
پیش کریم ، دست به جیبم نمی برم
خرج من است ، کیسه ی حاتم حساب کرد
کارم اگر نداشت پس اینجا چه می کنم ؟!
منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد
مقصد عبودیت که نباشد ، نمی شود
حتى روى عبادت بلعم حساب کرد
معلوم بود آبرویم را نمی برد
از اولش گناه مرا کم حساب کرد
اول بنا نداشت حسابم کند ولى
وقتى که دید فاطمه دارم ، حساب کرد
ما را اگر خدا نخرد ، می خرد على
باید به روى شاه دو عالم حساب کرد
این گریه قابلیت غفران نداشت که ...
پس روى گریه هاى محرم حساب کرد
فرمود " بالحسین " بگو ، گفتم و خرید
یعنى مرا دو مرتبه آدم حساب کرد
چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند
ممنون حیدریم که درهم حساب کرد